معرفی یارانشیدای امام حسین علیهالسلام/ ۵۸
«عمرو بن خالد اسدي صيداوي» که پس از فرار به کوفه خود را به امام رساند/ ماجرای اعتراض «حر» به حضور عمرو در سپاه امام حسین و پاسخ امام به او
پس از بازگشت از ميدان در حالي كه همه مجروح شده بودند، بار ديگر مورد حمله سهمگين دشمن قرار گرفتند. در اين محاصره، ديگر تاب مقاومت نداشتند و همگي به مقام شهادت نائل آمدند. پس از شهادت عمرو، حضرت عباس عليهالسلام به سوي امام حسين عليهالسلام بازگشت تا شهادت ياران را خبر دهد.
گروه معارف هوران: رهبران بزرگ – در راه حق يا باطل – همواره ياراني داشتهاند كه آنها را در تحقق بخشيدن به اهدافشان ياري ميكردهاند. اكنون سخن از ياران بزرگ مجاهدي است كه عقل بشري از درك مقامش عاجز است. او امام به حقي است كه همواره به سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليهالسلام راه ميپيموده است. همان گونه كه شناخت رسول خدا صلي الله عليه و آله ميسر نيست، كمال حسين عليهالسلام هم مانع درك واقعيت آن خليفة الله است. هر كس كه از انسانيت، مردانگي و غيرت ديني سخن ميگويد، اگر با تاريخ اسلام آشنا باشد، ناخودآگاه نام حسين عليهالسلام به ذهن او پاي مينهد.
هر يك از ياران امام در كربلا به گونهاي جلوهگر شدند تا آينهاي از يك يا چند ويژگي امام خود باشند. همان یارانی که وقتی بزرگ مرد تاريخ اسلام، حسين بن علي عليهم السلام، از همراهان خود بيعت برداشت و فرمود راه بر شما باز است، آنها در پاسخ گفتند: «الحمد لله الذي شرفنا بالقتل معك و لو كانت الدنيا باقية و كنا فيها مخلدين الآثرنا النهوظ معك علي الاقامة فيها؛ خدا را سپاس كه اين شرافت را به ما نصيب كرد كه در كنار شما به شهادت رسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح ميدهيم» و البته امام عشاق نیز در تمجید از این سخن یاران باوفایش حجت را تمام کردند و فرمودند: من ياراني باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نميشناسم، و اهل بيتي نيكوكارتر و وابستهتر از اهل بيت خويش سراغ ندارم، پس خداوند همه شما را جزاي خير عطا كند».
سخن از عشق بازی یاران حضرت حسین بن علی علیهم السلام حتما در این مقال کوتاه نمیگنجد که فقط شمهای کوچک از آن در شب عاشورای تاریخساز، گوهر پاک وجودی عشاق آن امام همام را طی سالیان متمادی صیقل داده و سبب پرورش روحهای بلند گشته است.
گروه معارف هوران قصد دارد به عدد مشهور تعداد یاران حضرت امام حسین علیه السلام یعنی ۷۲، تا پایان محرم «اربعین حسینی» سال ۱۴۴۵ هـ.ق به معرفی یکی پاز یاران شیدای حسین علیه السلام بپردازد. ترتيب نام ياران امام در اين سلسله مطالب، بر مبناي زمان شهادت آنهاست که صد البته ما نميتوانيم سخن از ياران امام را بر مبناي مقام و مرتبه آنها، يا دوري و نزديكي معنوي آنها نسبت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام بيان كنيم. این سلسله مطالب برگرفته از کتاب گرانسنگ ياران شيداي حسين بن علي علیهما السلام اثر استاد گرانقدر اخلاق حجت الاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی است. استاد طبق آنچه که در مقدمه این کتاب آمده بحث از ياران امام را در سه بخش مورد توجه قرار دادهاست: ۱. سفيران امام (زمينهسازان قيام)؛ ۲. اصحاب و ياران امام در كربلا؛ ۳. ياريكنندگان امام پس از نهضت حسيني.
سمت پنجاه و هشتم این سلسله مطالب که به جناب عمرو بن خالد اسدی صیداوی سلاماللهعلیه از یاران امام حسین علیهالسلام در دشت کربلا اختصاص دارد را در ادامه از نظر میگذرانید:
یاران و اصحاب امام
عمرو بن خالد اسدي صيداوي
اشاره
«عمرو» فرزند «خالد» است كه چون «حبيب بن مظاهر» و نيز «قيس بن مسهر» از قبيله «بنياسد» بوده است. عمرو از مردان شريف اهل كوفه بوده است. او مردي دوستدار اهل بيت عليهمالسلام بود كه پيش از آن در كوفه همراه «مسلم» قيام كرد تا اين كه اهل كوفه به سفير امام خيانت كردند. «عمرو» چارهاي جز رفتن به پناهگاهي امن نداشت؛ هنگامي كه خبر شهادت «قيس بن مسهر» به گوش او رسيد و مطلع شد كه اباعبدالله عليهالسلام به «حاجر» رسيده است، به آن سمت حركت كرد(۱). در اين سفر عدهاي چون «سعد» غلام او و «مجمع العائذي» و نيز پسرش، و «جابر بن حارث سلماني»(۲) و غلام «نافع بجلي» را به همراه داشت. راهنماي اينان «طرماح بن عدي طائي»(۳) بود. چون راهها همگي بسته بود، آنها از بيراهه به سختي و با ترس و خوف گذاشتند، تا در «عذيب الهجانات» به خدمت امام رسيدند. پس از سلام و احوالپرسي اشعاري را خدمت آن حضرت خواندند. امام فرمود: «ام و الله اني لارجوا ان يكون خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا او ظفرنا؛ آگاه باشيد، به خدا سوگند، اميد دارم هر چه خدا براي ما بخواهد خير در آن باشد، خواه كشته شويم يا پيروز شويم». ابومخنف ميگويد: هنگامي كه چشم «حر» به اين مردان تازهوارد افتاد، به امام حسين عليهالسلام گفت: اين گروهي را كه از اهل كوفه هستند از همراهان شما به شمار نميآورم. من اينها را دستگير ميكنم يا بازميگردانم. امام حسين عليهالسلام فرمود: «لامنعنهم مما امنع منه نفسي انما هولاء انصاري و اعواني و قد كنت اعطيتني الا تعرض لي بشيء حتي يأتيك كتاب ابنزياد؛ البته هر چه از خود دور ميكنم از ايشان نيز منع ميدارم. اينها همگي ياران و انصار من هستند، تو عهد كردي كه به هيچ وجه متعرض ما نشوي تا نامه ابنزياد به دستت برسد». حر گفت: آري، اما اينها با شما نبودهاند. امام فرمود: «هم اصحابي، و هم بمنزلة من جاء معي، فان تممت علي ما كان بيني و بينك، و الا ناجزتك؛(۵) آنها ياران مناند، و به منزله كساني هستند كه همراه من آمدهاند، پس اگر به عهد خود وفا كردي با تو كاري ندارم، و گر نه تو را به جزاي رفتارت ميرسانم» در نهايت، حر از آنها دست برداشت(۵).
عمرو بن خالد در كربلا
«عمرو» قدم پيش نهاد و به امام حسين عليهالسلام عرض كرد: «اي اباعبدالله! فدايت شوم. همتم بر اين است كه به دوستانم ملحق شوم، نفرت از تخلف دارم در حالي كه شما را تنها ميبينم كه همه اهل شما كشته شدهاند»، آن حضرت فرمود: «پيش برو، كه ما هم به شما تا ساعتي ديگر ملحق خواهيم شد». او حركت كرد(۶). «عمرو» با گروهي چون غلام خود «سعد»، «جابر بن حارث سلماني»، و «مجمع بن عبدالله العائذي»، كه از اهالي كوفه بودند، به ميدان آمدند و عرصه را بر اهل كوفه تنگ كردند. در اين درگيري دشمن، ياران حسين عليهالسلام را از يكديگر جدا كرد. پس از اين غافلگيري، آنها امام را خواندند و طلب كمك كردند. امام برادرش – قمر بنيهاشم – را براي كمك به آنها فرستاد. با ورود حضرت ابوالفضل عليهالسلام ياران حسين عليهالسلام نجات يافتند(۷).
شهادت عمرو بن خالد
پس از بازگشت از ميدان در حالي كه همه مجروح شده بودند، بار ديگر مورد حمله سهمگين دشمن قرار گرفتند. در اين محاصره، ديگر تاب مقاومت نداشتند و همگي به مقام شهادت نائل آمدند(۸). پس از شهادت عمرو، حضرت عباس عليهالسلام به سوي امام حسين عليهالسلام بازگشت تا شهادت ياران را خبر دهد(۹). وقتي امام مطلع شدند بارها براي آنها از خداوند طلب رحمت نمود(۱۰).
«عمرو بن خالد الصيداوي» در زيارت ناحيه مقدسه نيز مورد سلام امام عليهالسلام است(۱۱). درسي كه ميتوان گرفت: «عباس بن علي» همانگونه كه حامي امام است، پاسدار ياران حسين عليهالسلام نيز هست. البته اين نكته منطقي است كه محبت به چيزي محبت به لوازم آن نيز خواهد بود.
ادامه دارد…
پی نوشتها:
(۱) ابصار العين، ص ۱۱۵٫ ذخيرة الدارين، ص ۴۱۴
(۲) برخي از منابع متأخر گزارشي كه براي جابر آمده اشتباها به جنادة بن حرث نسبت دادهاند، در صورتي كه جنادة بن حرث يكي ديگر از شهداي كربلاست، با توجه به گزارش طبري مبني بر شهادت جابر به همراه اين چند نفر (تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۶) و نيز گزارش ديگر طبري مبني بر آمدن چهار نفر از سوي كوفه (تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۰۴) به نظر ميرسد، منابعي كه خبر از همراهي جنادة با اين افراد دادهاند، دچار اشتباه شدهاند.
(۳) برخي ميپنداشتند كه طرماح فرزند عدي، فرزند حاتم طايي است كه شهرت به جود داشت. اما حقيقت غير اين است. فرزندان عدي همگي قبل از او در ركاب علي عليهالسلام به فوز شهادت رسيدند و وقتي او را به نداشتن فرزند طعن ميزدند در پاسخ ميگفت: «و ددت ان لي الفا مثلهم لاقدمهم بين يدي علي الي الجنة؛ دوست داشتم كه برايم هزار فرزند چون آنها بود كه همه را پيش روي امام علي عليهالسلام كه به بهشت ميفرستادم». ابصار العين، ص ۱۱۶
(۴) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۰۴ -، ۴۰۵ و ۴۴۶
(۵) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵ ص ۴۰۵
(۶) «يا اباعبدالله! جعلت فداك، قد همت آن الحق باصحابك و كرهت ان التخلف فاراك وحيدا بين اهلك قتيلا! فقال له الحسين: تقدم فانا لاحقون بك عن ساعة». اللهوف، ۴۷؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۳؛ خوارزمي، مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۴
(۷) ابصار العين، ص ۱۱۶؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۶
(۸) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۶؛ مقتل الحسين مقرم؛ اللهوف، ص ۴۷؛ مقتل الحسين عليهالسلام خوارزمي ج ۲، ص ۳۴؛ بحارالانوار، ج ۴۵ ص ۲۳
(۹) ابصار العين، ص ۱۱۵
(۱۰) ابصار العين، ص ۱۱۶
(۱۱) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹
مطالب مرتبط:
عرفی یاران شیدای امام حسین علیه السلام/ ۱