معرفی یاران شیدای امام حسین علیه السلام/ ۴
«قيس بن مسهر صيداوي» سفیر نامه امام حسین علیهالسلام از «حاجز» به «کوفه»/ گریه امام بعد از شنیدن خبر شهادت «قیس»
وقتي امام به «حاجز» رسيد، نامهاي به كوفه براي مسلم و شيعيان كوفه نگاشتند و توسط قيس آن را ارسال فرمودند. اما «حصين بن تميم» قيس را دستگير كرد. اين واقعه پس از شهادت حضرت مسلم بود كه عبيدالله سواران سپاه كوفه را منظم كرده بود، به گونهاي كه بين «خفان» تا «قادسيه»، و «قطقطانه» تا «لعلع» را پوشش دهند.
گروه معارف هوران – رهبران بزرگ – در راه حق يا باطل – همواره ياراني داشتهاند كه آنها را در تحقق بخشيدن به اهدافشان ياري ميكردهاند. اكنون سخن از ياران بزرگ مجاهدي است كه عقل بشري از درك مقامش عاجز است. او امام به حقي است كه همواره به سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليهالسلام راه ميپيموده است. همان گونه كه شناخت رسول خدا صلي الله عليه و آله ميسر نيست، كمال حسين عليهالسلام هم مانع درك واقعيت آن خليفة الله است. هر كس كه از انسانيت، مردانگي و غيرت ديني سخن ميگويد، اگر با تاريخ اسلام آشنا باشد، ناخودآگاه نام حسين عليهالسلام به ذهن او پاي مينهد.
هر يك از ياران امام در كربلا به گونهاي جلوهگر شدند تا آينهاي از يك يا چند ويژگي امام خود باشند. همان یارانی که وقتی بزرگ مرد تاريخ اسلام، حسين بن علي عليهم السلام، از همراهان خود بيعت برداشت و فرمود راه بر شما باز است، آنها در پاسخ گفتند: «الحمد لله الذي شرفنا بالقتل معك و لو كانت الدنيا باقية و كنا فيها مخلدين الآثرنا النهوظ معك علي الاقامة فيها؛ خدا را سپاس كه اين شرافت را به ما نصيب كرد كه در كنار شما به شهادت رسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح ميدهيم» و البته امام عشاق نیز در تمجید از این سخن یاران باوفایش حجت را تمام کردند و فرمودند: من ياراني باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نميشناسم، و اهل بيتي نيكوكارتر و وابستهتر از اهل بيت خويش سراغ ندارم، پس خداوند همه شما را جزاي خير عطا كند».
سخن از عشق بازی یاران حضرت حسین بن علی علیهم السلام حتما در این مقال کوتاه نمیگنجد که فقط شمهای کوچک از آن در شب عاشورای تاریخساز، گوهر پاک وجودی عشاق آن امام همام را طی سالیان متمادی صیقل داده و سبب پرورش روحهای بلند گشته است.
گروه معارف هوران قصد دارد به عدد مشهور تعداد یاران حضرت امام حسین علیه السلام یعنی ۷۲، هر روز تا پایان محرم سال ۱۴۴۶ هـ.ق به معرفی یکی از یاران شیدای حسین علیه السلام بپردازد. ترتيب نام ياران امام در اين سلسله مطالب، بر مبناي زمان شهادت آنهاست که صد البته ما نميتوانيم سخن از ياران امام را بر مبناي مقام و مرتبه آنها، يا دوري و نزديكي معنوي آنها نسبت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام بيان كنيم. این سلسله مطالب برگرفته از کتاب گرانسنگ ياران شيداي حسين بن علي علیهما السلام اثر استاد گرانقدر اخلاق حجت الاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی است. استاد طبق آنچه که در مقدمه این کتاب آمده بحث از ياران امام را در سه بخش مورد توجه قرار دادهاست: ۱. سفيران امام (زمينهسازان قيام)؛ ۲. اصحاب و ياران امام در كربلا؛ ۳. ياريكنندگان امام پس از نهضت حسيني.
قسمت چهارم این سلسله مطالب که به جناب قیس بن مسهر صیداوی سلام الله علیه سفیر دیگر امام حسین علیه السلام اختصاص دارد را در ادامه از نظر میگذرانید:
سفيران امام، زمينهسازان قيام
قيس بن مسهر صيداوي
اشاره
«قيس بن مسهر» فرزند «خالد بن جندب» پسر «منقذ بن عمرو» از قبيله «صيدا» بود كه همان بنياسد ميباشد.(۱) قيس مردي شجاع، شريف و خالص در محبت به اهل بيت عليهمالسلام بوده است.
حركت قيس به سوي امام حسين
«ابومخنف» گزارش كرده كه بعد از مرگ معاويه، شيعيان در منزل «سليمان بن صرد خزاعي رضي الله عنه» اجتماع كردند. در نتيجه نامهاي براي امام حسين عليهالسلام نوشتند و حضرتپ را براي بيعت دعوت كردند. نامه توسط «عبدالله بن سبع» و «عبدالله بن وال» به امام ارسال شد. دو روزي نگذشت كه نامه ديگري به حضرت نوشتند و آن را توسط «قيس بن مسهر صيداوي» و «عبدالرحمن بن عبدالله ارحبي» ارسال داشتند. دو روز ديگر تحمل كردند و نامهاي نوشتند و توسط «سعيد بن عبدالله» و «هاني بن هاني» به دست امام رساندند. نامه، چنين بود: «به حسين بن علي عليهالسلام از طرف شيعيان مؤمن، اما بعد، پس شتاب كن كه مردم در انتظار شمايند. رأي آنها تنها به شماست، پس عجله كن والسلام».(۲) پس از اين نامه، امام حسين عليهالسلام مسلم بن عقيل را فراخواند و ايشان را به كوفه روانه ساخت. همراه مسلم، «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن ارحبي» را فرستاد. داستان «بطن جنت» را پيش از اين در بخش حركت مسلم به كوفه بيان كردهايم. پس از آن بود كه مسلم، قيس را با نامهاي كه حاكي از وضع خود بود به خدمت امام حسين عليهالسلام فرستاد. قيس نامه را به امام و پاسخ آن را به مسلم رسانيد و خود همراه او به كوفه رفت.
ابومخنف گزارش كرده كه وقتي مسلم ديد مردم با او در كوفه درباره امام حسين عليهالسلام بيعت كردند؛ نامهاي را كه گوياي وضع كوفه و مردم بود به امام حسين عليهالسلام نوشت. مسلم آن نامه را توسط قيس و ياران او «عباس شاكري» و «شوذب» كه غلامش بود به مكه فرستاد تا به خدمت امام عليهالسلام برسد. آنان نامه را در مكه به خدمت امام رسانيدند و ملازم امام شدند تا با آن حضرت از مكه به كربلا آمدند(۳). ابومخنف ميگويد: كه وقتي امام به «حاجز» رسيد، نامهاي به كوفه براي مسلم و شيعيان كوفه نگاشتند و توسط قيس آن را ارسال فرمودند. اما «حصين بن تميم» قيس را دستگير كرد. اين واقعه پس از شهادت حضرت مسلم بود كه عبيدالله سواران سپاه كوفه را منظم كرده بود، به گونهاي كه بين «خفان» تا «قادسيه»، و «قطقطانه» تا «لعلع» را پوشش دهند.
نامه امام به اهل كوفه
نامه امام اينگونه بود: «از حسين بن علي به برادران مؤمن و مسلمانش، سلام عليكم. پس من شكر خدا ميگويم، همان معبودي كه هيچ خدايي جز او نيست. اما بعد؛ نامه مسلم به من رسيد كه در آن مرا از حسن نظر شما خبردار ساخته بود و اين كه همگي بر ياري ما و طلب حق ما اجتماع كردهايد. پس از خداوند متعال ميخواهم كه براي ما خوبي بخواهد و به شما پاداشي نيكو عنايت فرمايد. از مكه روز سه شنبه هشتم ذي حجة – روز ترويه – به سوي شما حركت كردهام، پس هنگامي كه فرستادهام به شما رسيد، همگي به او در كارها مراجعه و در اين امر تلاش كنيد. پس من در همین روزها به سوي شما – ان شاء الله – ميآيم. سلام و رحمت خدا و بركاتش بر شما باد»(۴)
شهادت قيس بن مسهر
در تاريخ آمده وقتي كه «حصين»، «قيس» را دستگير كرد، او را به سوي عبيدالله فرستاد. پس عبيدالله از نامه سراغ گرفت، قيس گفت: «آن را پاره كردهام». ابنزياد پرسيد: «چرا؟» قيس گفت: «براي اين كه نداني در آن چيست». ابنزياد گفت: «اگر به من خبر نميدهي، پس بالاي منبر برو و آن بسيار دروغگو پسر كذاب را لعنت كن». منظور او امام حسين عليهالسلام بود. پس از آن، قيس بر فراز منبر رفت و گفت: «اي مردم، به درستي كه حسين بن علي بهترين خلق خداست و او پسر فاطمه دختر رسول خداست و من فرستاده او به سوي شما هستم. البته از او در حاجر جدا شدهام، پس او را اجابت كنيد». سپس به عبيدالله بن زياد و پدرش لعنت فرستاد و بر اميرمؤمنان عليهالسلام درود فرستاد. پس از آن، ابنزياد دستور داد او را به بالاي دارالاماره بردند و او را از فراز آنجا به زمين پرتاب كنند. اندام مطهر قيس شكسته شد و جان داد(۵).
خبر شهادت قيس بن امام
پس از شهادت قيس، عدهاي آماده پيوستن به امام شدند. طبري گويد: هنگامي كه امام حسين عليهالسلام به «عذيب الهجانات» رسيده بود و حر مانع راه امام شده بود، چهار نفر به راهبري «طرماح بن عدي طائي» و در همجواري «نافع مرادي» به امام حسين عليهالسلام ملحق شدند. پس از آن حسين عليهالسلام از مردم و فرستاده خود پرسيد. آنها هم وضع مردم را به اطلاع امام رسانيدند. و سپس پرسيدند: «منظورتان از فرستاده كيست؟» آن حضرت فرمود: «قيس»،
«مجمع عائذي» گزارش داد: «حصين او را دستگير كرد و نزد ابنزياد فرستاد. ابنزياد او را امر كرد كه شما و پدرتان را لعنت كند. اما او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابنزياد و پدرش را لعنت كرد، و ما را به ياري شما فراخواند و خبر داد كه شما در راه هستيد. ابنزياد پس آن دستور را داد كه او را از بالاي دارالاماره به پايين پرتاب كنند». اشك در چشمان حسين عليهالسلام حلقه زد و فرمود: «فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر» (۶)؛ پس برخي از آنان جان دادند و بعضي از آنها در انتظارند، خداوندا، بهشت را براي ما و آنها منزل قرار ده و ما و آنها را مستحق رحمتت فرما، و ما را به آن چه دوست داري، نائل فرما»(۷).
ادامه دارد…
…………………………………
پینوشت:
(۱) براي اطلاع بيشتر براي نسل ايشان درباره نسل ايشان ر ك: ابصار العين، ص ۱۱۲٫
(۲) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۲۵۲-۲۵۳٫ «للحسين بن علي عليهالسلام من شيعته من المومنين. اما بعد؛ فحيهلا، فان الناس ينتظرونك، لا رأي لهم في غرتك، فالعجل، العجل، والسلام».
(۳) ابصار العين، ص ۱۱۲٫
(۴) «من الحسين بن علي الي اخوانه من المومنين و المسلمين؛ سلام عليكم، فاني احمد عليكم الله الذي لا اله الا هو، اما بعد؛ فان كتاب مسلم جائني يخبرني فيه بحسن رأيكم و اجتماع ملئكم علي نصرنا و الطلب بحقنا. فسألت الله ان يحسن لنا الصنع، و ان يثبكم علي ذلك احسن الاجر، و قد شخصت اليكم من مكة يوم الثلاثاء لثمان مضين من ذي الحجة يوم التروية، فاذا قدم رسولي عليكم فانكمشوا في امركم و جدوا. فاني قادم عليكم في ايامي هذه. انشاء الله و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳٫
(۵) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۵؛ ابصار العين، ص ۱۱۲٫
(۶) احزاب، آيه ۲۳٫
(۷) قال عليهالسلام: «(فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر). اللهم اجعل لنا و لهم الجنة منزلا، و اجمع بيننا و بينهم في مستقر رحمتك، و رغائب مذخور ثوابك». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۵؛ ابصار العين، ص ۱۱۳-۱۱۴٫
[…] معرفی یاران شیدای امام حسین علیه السلام/ ۴ […]
[…] معرفی یاران شیدای امام حسین علیه السلام/ ۴ […]
[…] معرفی یاران شیدای امام حسین علیه السلام/ ۴ […]
[…] معرفی یاران شیدای امام حسین علیه السلام/ ۴ […]