معرفی یاران شیدای امام حسین علیه السلام/۱۳
«يزيد بن ثبيط عبدي بصري» مردی از اصحاب ابی الاسود/ شهادت «یزید» در حمله نخستین
در اين هنگام بود كه يزيد بن ثبيط همگان را جمع كرده بود تا به سوي امام به حركت در آيد. ايشان داراي ده فرزند پسر بود كه آنها را به رفتن نزد امام دعوت كرد و گفت: كدام يك از شما با من به پيش ميافتد؟ دو نفر از فرزندانش به نام «عبدالله» و «عبيدالله» او را پاسخ مثبت دادند.
گروه معارف هوران – رهبران بزرگ – در راه حق يا باطل – همواره ياراني داشتهاند كه آنها را در تحقق بخشيدن به اهدافشان ياري ميكردهاند. اكنون سخن از ياران بزرگ مجاهدي است كه عقل بشري از درك مقامش عاجز است. او امام به حقي است كه همواره به سيره رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان عليهالسلام راه ميپيموده است. همان گونه كه شناخت رسول خدا صلي الله عليه و آله ميسر نيست، كمال حسين عليهالسلام هم مانع درك واقعيت آن خليفة الله است. هر كس كه از انسانيت، مردانگي و غيرت ديني سخن ميگويد، اگر با تاريخ اسلام آشنا باشد، ناخودآگاه نام حسين عليهالسلام به ذهن او پاي مينهد.
هر يك از ياران امام در كربلا به گونهاي جلوهگر شدند تا آينهاي از يك يا چند ويژگي امام خود باشند. همان یارانی که وقتی بزرگ مرد تاريخ اسلام، حسين بن علي عليهم السلام، از همراهان خود بيعت برداشت و فرمود راه بر شما باز است، آنها در پاسخ گفتند: «الحمد لله الذي شرفنا بالقتل معك و لو كانت الدنيا باقية و كنا فيها مخلدين الآثرنا النهوظ معك علي الاقامة فيها؛ خدا را سپاس كه اين شرافت را به ما نصيب كرد كه در كنار شما به شهادت رسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح ميدهيم» و البته امام عشاق نیز در تمجید از این سخن یاران باوفایش حجت را تمام کردند و فرمودند: من ياراني باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نميشناسم، و اهل بيتي نيكوكارتر و وابستهتر از اهل بيت خويش سراغ ندارم، پس خداوند همه شما را جزاي خير عطا كند».
سخن از عشق بازی یاران حضرت حسین بن علی علیهم السلام حتما در این مقال کوتاه نمیگنجد که فقط شمهای کوچک از آن در شب عاشورای تاریخساز، گوهر پاک وجودی عشاق آن امام همام را طی سالیان متمادی صیقل داده و سبب پرورش روحهای بلند گشته است.
گروه معارف هوران قصد دارد به عدد مشهور تعداد یاران حضرت امام حسین علیه السلام یعنی ۷۲، تا اول محرم سال ۱۴۴۶ هـ.ق به معرفی یکی از یاران شیدای حسین علیه السلام بپردازد. ترتيب نام ياران امام در اين سلسله مطالب، بر مبناي زمان شهادت آنهاست که صد البته ما نميتوانيم سخن از ياران امام را بر مبناي مقام و مرتبه آنها، يا دوري و نزديكي معنوي آنها نسبت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام بيان كنيم. این سلسله مطالب برگرفته از کتاب گرانسنگ ياران شيداي حسين بن علي علیهما السلام اثر استاد گرانقدر اخلاق حجت الاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی است. استاد طبق آنچه که در مقدمه این کتاب آمده بحث از ياران امام را در سه بخش مورد توجه قرار دادهاست: ۱. سفيران امام (زمينهسازان قيام)؛ ۲. اصحاب و ياران امام در كربلا؛ ۳. ياريكنندگان امام پس از نهضت حسيني.
قسمت سیزدهم این سلسله مطالب که به جناب يزيد بن ثبيط عبدي بصري سلامالله علیه از یاران امام حسین علیهالسلام در دشت کربلا اختصاص دارد را در ادامه از نظر میگذرانید:
***
اصحاب و ياران امام
يزيد بن ثبيط عبدي بصري
اشاره
جناب «يزيد بن ثبيط» از شيعيان و از اصحاب «ابيالاسود» بود. او مردي شريف در بين قوم خويش بوده است(۱).
حركت به سوي امام
ابوجعفر طبري گزارش كرده: ماريه دختر «منقذ عبدي»، خود شيعه بود و براي احياي تشيع سعي بليغ داشت. منزل او محل انس شيعيان بود. و در آن محل احاديث اهل بيت عليهمالسلام بيان ميشد. به ابنزياد خبر رسيده بود كه امام حسين عليهالسلام روي به عراق نهاده و اهل عراق با امام نامههايي رد و بدل كردهاند. او به استاندار خود دستور داد كه ديدبانهايي بگمارد تا راه را ببندند. در اين هنگام بود كه يزيد بن ثبيط همگان را جمع كرده بود تا به سوي امام به حركت در آيد. ايشان داراي ده فرزند پسر بود كه آنها را به رفتن نزد امام دعوت كرد و گفت: كدام يك از شما با من به پيش ميافتد؟ دو نفر از فرزندانش به نام «عبدالله» و «عبيدالله» او را پاسخ مثبت دادند. در همان خانه ماريه دوستان را چنين مورد خطاب قرار داد: من قصد خروج دارم، چه كساني با من همراه ميشوند؟ در پاسخ به او گفتند: ما از ياران ابنزياد بيم داريم. آري او در پاسخ گفت: به خداوند سوگند اگر همگان سخت پايمردي كنند، در برابر همت و طلب من خار و بيمقدارند.
او از خانه خارج شد، پس از او دو فرزندش و اصحابش، «عامر» و غلامش، و نيز «سيف بن مالك» و «ادهم بن اميه» نيز خارج شدند. آنها بيابان خشك و بيآب و علف را پيمودند تا كه در ابطح مكه به حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام ملحق شدند. خيمهاي در كنار امام برافراشتند. يزيد بن ثبيط قدري استراحت كرد. سپس به خيمه امام عليهالسلام رهسپار شد تا حضرت را ملاقات كند. همين زمان بود كه به امام خبر رسيده بود كه يزيد بن ثبيط به منزلگاه امام فرود آمده است. حضرت از اين و آن سراغ او را ميگرفتند تا به خيمهگاهش فرود آمدند. به امام گفته شد او به سوي محل سكونت شما رفته است. امام در اردوگاه يزيد به انتظارش نشستند. تا اين كه يزيد بازگردد. به او كه امام را نيافته بود، خبر داده شده بود كه امام به دنبال او آمدهاند. به خيمهگاه برگشت. همين كه چشمش به سرور آزادگان عالم افتاد اين آيه را تلاوت كرد: «قل بفضل الله، و برحمته، فبذلك فليفرحوا»(۲)؛ بگو به فضل خدا و رحمتش، پس به آن دلشاد باشيد». سپس عرض كرد: «السلام عليك يابن رسول الله؛ سلام بر شما، اي پسر رسول خدا»، امام او را جواب دادند و او نزد امام نشست و آن چه بر او اتفاق افتاده بود به امام خبر داد. امام عليهالسلام او را دعاي خير فرمود و خيمهگاه او به خيام خود ملحق كرد(۳).
شهادت يزيد بن ثبيط
يزيد بن ثبيط پيوسته از ابطح تا كربلا همراه امام بود تا اين كه در كربلا در برابر امام و در حال مبارزه به فوز شهادت نائل آمد(۴). هنگام شهادت او در حمله نخستين بوده است(۵).
ادامه دارد…
————————————–
پی نوشتها:
(۱) ابصار العين، ص ۱۸۹٫
(۲) يونس، آيه ۵۷٫
(۳) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳-۳۵۴٫
(۴) مناقب آل ابيطالب عليهالسلام، ج ۴، ص ۱۱۳؛ تسمية من قتل مع الحسين عليهالسلام، ش ۴۳٫
(۵) مناقب ال ابيطالب عليهالسلام، ج ۴، ص ۱۱۳٫
————————————-