علی فلاحتی که پدر و دو برادرش در بمباران شیمیایی شهر نودشه به شهادت رسیدند
زندگی با گاز خردل حکایتی است که هیچ گاه به آن عادت نکردم
زندگی با گاز خردل حکایتی است که هیچ گاه به آن عادت نکردم علی فلاحتی که پدر و دو برادرش در بمباران شیمیایی شهر نودشه به شهادت رسیدند زندگی با ...
نمازش را نشکست دستش را شکستند
نمازش را نشکست دستش را شکستند
نمازش را نشکست دستش را شکستند هیچکس حق اعتراض نداشت. حرف میزدی، همه را میکشیدند و میبردند کتکخوری. بعد یک تکه طناب از جیبش درآورد. دستهای شعبان را که از ...
وقتی خبر رهبری آقا به اردوگاه اسرا رسید
وقتی خبر رهبری آقا به اردوگاه اسرا رسید
وقتی خبر رهبری آقا به اردوگاه اسرا رسید نویسنده: غلامعلی نسائی هوران: نام امام خامنه ای، مثل رعد وبرقی را میماند که دل صدامیان را آتش زد. حماسه و مقاومت ...
داشتن یک گردان بسیجی آرزوی یک افسر بعثی
داشتن یک گردان بسیجی آرزوی یک افسر بعثی
داشتن یک گردان بسیجی آرزوی یک افسر بعثی * غلامعلی نسائی هوران - فرمانده اردوگاه آمد، سرباز عراقی قفل در آهنی آسایشگاه را که باز کرد، همه دستهجمعی با صدای ...
هر كه كلت دارد فرمانده لشكر است
کلاشینکف کار دست صاحبش دارد
کلاشینکف کار دست صاحبش دارد نویسنده: غلامعلی نسائی پایگاه خبری هوران: يك مرتبه از كمپ فرماندهي يك عالمه قلچماق ريختند و با مشت و لگد افتادند به جان شعبان و ...
خدا نگهدارت باشد شهربانو
خدا نگهدارت باشد شهربانو
روایتی از همسر شهید محمد علی حاجیلر خدا نگهدارت باشد شهربانو پایگاه خبری هوران - بچه ها را داد به من، دستی به سرشان کشید، بعد دست برد روی سر ...
فرماندهای که کفش نمیخرید
فرماندهای که کفش نمیخرید
فرماندهای که کفش نمیخرید نویسنده : غلامعلی نسائی پایگاه خبری هوران: یک روز حمید گفت: مادر مقداری پول بده کفش بخرم. کفش های من خیلی پاره است، توی مدرسه بچه ...
طیبه کلاگر- همسر شهید ابوالقاسم کلاگر
کارت عروسی یک شهید + عکس
کارت عروسی یک شهید+عکس نویسنده: غلامعلی نسائی یک روز ابوالقاسم با یک بسته کارت عروسی برگشت. گفت: دختر عمو دوست داری کارت عروسی، کارت دعوت مهمان های ما چه شکلی ...
سفر پدر پسری به مشهد مقدس
شهیدی که نذر کرد عهد پدرش بشکند
شهیدی که نذر کرد عهد پدرش بشکند نویسنده؛ غلامعلی نسائی پایگاه خبری هوران - سیزده ساله بود، بهانه جو شد، من را بفرست جبهه، من را بفرست... گفتم: مگر من ...
شهید علیرضا نوری
شهید به فریادم رسید
شهید بسیجی علی رضا نوری شهید به فریادم رسید نویسنده: غلامعلی نسائی پایگاه خبری هوران - یک روزی برای خرید از خانه بیرون رفتم. تنها دخترم زینب را ترسیدم توی ...