کد خبر:9981
پ
۱۴۰۲-۳۸۴۳
«عباس» در کنار حضرت زینب(س)

اولین جرعه آبی که «عباس» در کنار حضرت زینب(س) نوشید

اولین جرعه آبی که «عباس» در کنار حضرت زینب(س) نوشید عباس عزمش را جزم کرده بود به سوریه برود، اما به هر دری می‌زد بسته بود. بالاخره تصمیم گرفت به حرم حضرت ابوالفضل(ع) برود و نذری کند که شک نداشت چنین شخصیتی آن را رد نخواهد کرد. حماسه و مقاومت هوران – عباس عزمش را […]

اولین جرعه آبی که «عباس» در کنار حضرت زینب(س) نوشید

عباس عزمش را جزم کرده بود به سوریه برود، اما به هر دری می‌زد بسته بود. بالاخره تصمیم گرفت به حرم حضرت ابوالفضل(ع) برود و نذری کند که شک نداشت چنین شخصیتی آن را رد نخواهد کرد.

حماسه و مقاومت هوران – عباس عزمش را جزم کرده بود به سوریه برود، اما به هر دری می‌زد بسته بود. بالاخره تصمیم گرفت به حرم حضرت ابوالفضل(ع) برود و نذری کند که شک نداشت چنین شخصیتی آن را رد نخواهد کرد.

به گزارش هوران – عباس آبیاری بالاخره شد چهارمین شهید مدافع حرم شهرستان شهریار و تنها ۱۳ روز بعد از تولد ۲۴سالگی‌اش در ۲۱ سال ۹۴ به شهادت رسید و پیکرش بعد از گذشت پنج ماه از شهادت، پیدا شده و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. آنچه خواهید خواند روایتی است از نذر عباس به روایت مادرش.

شهید عباس آبیاری

شهید عباس آبیاری

بالاترین و بهترین قهرمانی عباس این بود که شهادتش را آقا حضرت عباس(ع) امضا کرد، چون هر کجا می‌رفت تا به سوریه برود، این کار نمی‌شد تا اینکه اربعین سال ۹۴ به کربلا رفت. می‌خواست از کربلا به سوریه اعزام شود، چون از کربلا راحت‌تر اعزام صورت می‌گرفت که آنجا هم اعزام نشد. وقتی برای زیارت به حرم صاحب اسمش حضرت عباس رفته و گفته بود «یا حضرت عباس(ع)، ۲۴ سال به اسم شما زندگی کردم، مامان، بابا و همه فامیل می‌گویند که یک سر سوزن از غیرت، شهامت، منش و خصوصیات شما را دارم. مامان می‌گوید که پایت را جای پای حضرت عباس(ع) گذاشته‌ای، نذر می‌کنم تا موقعی که مدافع حرم نشدم و به زیارت خانم زینب(س) نرفته‌ام، آب خالص نخورم.»

آنجا نذر می‌کند که تا موقع رفتن به سوریه آب خالص نخورد. من همیشه در خانه به عباس می‌گفتم «عباس، پایت را جای پای حضرت عباس(ع) گذاشته‌ای» که می‌پرسید «از کجا می‌دانی مامان؟» می‌گفتم «از همان‌جایی که خودت می‌دانی.» عباس خودش متوجه شده بود که آقا نذرش را قبول کرده است و روی نذرش ماند. وقتی برگشت، گفت «می‌خواهم به مشهد بروم و با پاسپورت افغانستانی به سوریه بروم.»

شهید عباس آبیاری

ما نگذاشتیم این کار را انجام دهد. تا اینکه پدرش به عباس گفت «من ۶ روز برای دوره آموزشی می‌خواهم بروم، تو هم بیا.» بعد از اتمام دوره و وقتی به سوریه رفت، روز ۱۵ دی ماه بود که در حرم حضرت زینب(س) و بعد از زیارت، آب می‌خورد. این نذر آب، حدود ۴۶ روز طول کشید.

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید