کومله و دموکرات در ضدیت با مردم ایران با هم رقابت داشتند
حماسه و مقاومت هوران – رزمندگان حاضر در خطه کردستان به یاد دارند که در دوران دفاعمقدس، چندین گروه ضدانقلاب و جداییطلب در این خطه از کشورمان فعالیت میکردند. امروز اگرچه اغلب مردم با دو حزب کومله و دموکرات ولو به اسم آشنایی دارند، اما گروهکهای جداییطلب صرفاً محدود به این دو گروه نمیشدند و هرکدام از اینها مخربی در اوایل انقلاب و خصوصاً دوران دفاعمقدس ایفا کردند. رضا رستمی که از محققان و نویسندگان حوزه دفاع مقدس (با تمرکز بر خطه کردستان) است در گفتگو با ما به معرفی این گروهکها میپردازد.
نام کومله در دفاعمقدس زیاد شنیده میشد. این روزها که سپاه مقر برخی از گروههای جداییطلب را درهم کوبید، باز نام کومله را شنیدیم. ماهیت این گروه چیست؟
کومله بعد از پیروزی انقلاب تشکیل شد. در واقع همزمان با انقلاب اسلامی در ایران، یک تشکل دانشجویی کردی که گرایش ایدئولوژیک مائوئیسم داشت، تشکیل شد که معتقد بودند ابتدا کردستان و بعد کل ایران را میتوانند از راه مبارزه دهقانی تصرف کرد! مرکز شکلگیریشان سنندج بود و نام اصلی این گروه در ابتدا زحمتکشان ایران بود که از سال ۱۳۶۰ به بعد به حزب کمونیست ایران تغییر نام داد. گروههای چپ معمولاً مواضع ضدامریکایی دارند، اما کومله بعد از شکلگیری نه در تئوری و نه در عرصه عمل هیچ موضعی در برابر امپریالیسم امریکا اتخاذ نکرد. مبارزه مسلحانه در منش این گروه جایگاه ویژهای داشت. در واقع همیشه به دنبال پیشبرد کارشان با مبارزه مسلحانه بودند. بر همین اساس کوملهها، دشمنی سرسخت و خشونتطلب بودند که از ابتدای تشکیلشان برای نظام اسلامی و مردم منطقه مشکلات زیادی را ایجاد کردند. حتی رقیب کوملهها یعنی حزب توده حداقل در مقاطعی اعتقاد داشتند که جنگ در کردستان به نفع مردم نیست، بلکه به سود امپریالیسم است و گروههای مائوئیستی باید از ادامه آن صرفهنظر کنند، اما کومله همواره روی مبارزه مسلحانه تأکید داشت و آن را دنبال میکرد. کوملهها در همان چند ماه اول تشکیلشان ۲۰ مرداد ۱۳۵۸ بیانیهای شدید صادر کردند که عمق سرسختی آنها نسبت به جمهوری اسلامی و دستور جنگ درازمدت را نشان میدهد.
در کنار نام کومله و حتی فراتر از آن، نام دموکراتها هم در تاریخ دفاع مقدس زیاد تکرار میشود، رابطه این دو حزب با هم چطور بود؟
حزب دموکرات خیلی قدیمیتر از کومله است و تشکیل رسمیاش را از دهه ۱۳۲۰ شمسی دارد. آنها انشعابی از حزب توده بودند، این دو حزب (کومله و دموکرات) بر پایه تفکراتشان تفاوت و اختلافهای ریشهای با هم داشته، اما در برخی موارد اشتراکنظر هم داشتند؛ مثلاً این دو حزب تلاش میکردند همه اعضا و کادر تشکیلاتشان چه نظامی و چه سیاسی از اکراد باشند؛ دوم اینکه حوزه فعالیتشان در همان مناطق کردنشین باشد و بالاخره اینکه هر دو شعار خودمختاری کردستان را میدادند و برخلاف حزب توده، دموکراتها هم مثل کوملهها مبارزه مسلحانه را انتخاب کردند. (البته دموکراتها گاهی به مذاکره نیز متمایل بودند) اوایل انقلاب هر دو گروه سعی در تصرف زمینی شهرها و مناطق کردستان داشتند، اما بعد که شکست خوردند، از سال ۱۳۶۰ پایگاههایشان را به داخل خاک عراق منتقل کردند. علاوه بر همکاریهای مقطعی که با هم داشتند، در بسیاری از مواقع به شدت با هم درگیر میشدند. چنانچه علاوه بر جنگیدن با رزمندگان و نیروهای بومی انقلاب در کردستان، بارها با هم جنگیدند و طبق یک آمار تا سال ۱۳۶۵ حدود ۸۰۰ نفر از دو طرف بر اثر جنگ با یکدیگر کشته شدند. در طول دفاعمقدس دولت عراق از هر گروه یا حزب سیاسی که با جمهوری اسلامی ایران مخالف بود، پشتیبانی میکرد؛ بنابراین دو حزب کومله و دموکرات هم از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ از حمایت جدی عراق برخوردار شدند. عراق به آن دو حزب اجازه داد تا در خاک کردستان این کشور مرکزیت سیاسی و نظامی خود را مستقر کنند. آنها توانستند نیروهای کادرشان را در خاک عراق آموزش و سازماندهی کنند که متأسفانه الان هم برخی از این پایگاهها همچنان در اختیار نیروهای این دو گروه قرار دارد. در قضایای اخیر هم شاهد بودیم که مسئولان کشورمان به این نکته اشاره داشتند و اعتراض هایشان را به اقلیم کردستان عراق اعلام کردند.
در گفتگوهایی که با رزمندگان حاضر در خطه کردستان انجام میدهیم، گاهی اسم بعضی از گروههای جداییطلب و ضدانقلاب مستقر در کردستان مثل رزگاری را میبرند، گروه رزگاری دنبال چه اهدافی بود؟
رزگاری از سوی شیخ عثمان نقشبندی تأسیس شد و منابع مالیاش را هم او تأمین میکرد. شیخ عثمان نقشبندی رئیس روحانی فرقه صوفیان نقشبندیه در کردستان ایران و عراق بود. ابتدا در عراق زندگی میکرد و پس از کودتای عبدالکریم قاسم و آغاز درگیری کردها با دولت عراق به ایران پناهنده شد. شاه پهلوی با توجه به اختلافهایی که با عراق داشت از شیخ استقبال کرد. شیخ عثمان رهبر یک تشکل مذهبی بود، برهمین اساس در عراق با احزاب کمونیستی مبارزه میکرد. گروه رزگاری قبل از پیروزی انقلاب اصلاً به فکر خودمختاری ملت کرد نبودند. بعد از انقلاب که هنوز نظام اسلامی به خوبی مستقر نشده بود و گروههایی مثل کومله و دموکرات علم خودمختاری برداشتند، سپاه رزگاری هم تحت تأثیر این جو، تفکرات جداییطلبانه در پیش گرفت. گروههای چپ اختلافنظر ایدئولوژیک با رزگاری داشتند، اما، چون رزگاری بین روستاییها نفوذ داشت، آنها به این گروه نیاز داشتند تا از نفوذشان در مردم استفاده کنند. برهمین اساس همکاریهایی بین رزگاری و گروهکهای دیگر به وجود آمد.
یکسری گروههایی هم وجود داشتند که خارج از جغرافیای کردستان تشکیل شدند، اما بعد از انقلاب و به وجودآمدن اغشتشاشات در کردستان به آنجا رفتند. سازمان پیکار از جمله این گروهها بود، این گروه چطور توانست برای خودش پایگاههایی پیدا کند؟
سازمان پیکار برای آزادی طبقه کارگر یک گروه مارکسیستی، لنینستی بود که سه سال پیش از انقلاب تشکیل شد و این نام را برای خود انتخاب کرد. در واقع این گروه از سازمان مجاهدین منشعب شده بود. سال ۱۳۵۴ که یک عده از مجاهدین مثل تقی شهرام تصمیم گرفتند تفکرات التقاطی را کنار بگذارند و رسماً مارکسیست شوند، یک درگیری بین جناج مسلمان و مارکسیستهای این سازمان پیش آمد. سال ۵۵ گروه پیکار از جناح مارکسیستها تشکیل شد. بعد از پیروزی انقلاب همانطور که شما هم اشاره کردید، آنها از جمله گروههایی بودند که از اوضاع کردستان سوءاستفاده و مخفیانه در آنجا فعالیت کردند. این گروه با تفکرات افراطی بسیار نزدیک به کومله است. سازمان پیکار و کومله در مشی و سیاست مبارزه مسلحانه مشترک هستند. این دو با سپاه رزگاری رابطه مناسبی نداشتند و سازمان پیکار ابتدا به طور مخفی در کردستان ظاهر شد و به تدریج فعالیت علنی خود را در مقابل جمهوری اسلامی در همین منطقه آغاز کرد. با فعالیت گروه پیکار در کردستان، به تدریج یک عده از روشنفکران کومله سازمان خودشان را ترک کردند و به پیکار پیوستند. البته سال ۶۰ که سازمان پیکار ضربه سختی از نظام اسلامی خورد، بعد از آن تعدادی از اعضایش به کومله پیوستند و به همین ترتیب پیوندهایی بینشان ایجاد شد.
هدف ما در این گفتگو معرفی گروهکهای ضدانقلابی است که در کردستان حضور داشتند و اقدامات جداییطلبانه انجام میدادند، سازمان چریکهای فدایی خلق هم نام مشهوری در دفاع مقدس است، آنها چطور با تجزیهطلبها همراه شدند؟
«سچفخا» یا سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، یک سازمان کمونیستی سراسری بود که در سال ۱۳۴۴ از سوی مسعود احمدزاده و بیژن حزنی پایه گذاری شد. خط مشی و استراتژی اولیه سازمان جنگ مسلحانه در جنگلها و روستاها بود که به شکست انجامید و جای خودش را به جنگ چریکی در شهر داد. چنانچه در واقعه آمل دیدیدم، آنها سعی کردند این شهر را تصرف کنند که مردم و رزمندگان مقابلشان ایستادند و شکستشان دادند. چریکهای این سازمان را عمدتاً دانشجویان، کارمندان و روشنفکرانی تشکیل میدادند که گرایشهای ملی هم داشتند. آنها هم بعد از پیروزی انقلاب، چون اوضاع کردستان را متشنج دیدند، به آنجا رفتند تا از بستر فراهمشده مقدمات تأسیس حکومت دلخواهشان را فراهم کنند و از کردستان به سراسر ایران مسلط شوند. از آن زمان به بعد اغلب نیروها و امکانات این سازمان به کردستان منتقل شد، چون در کردستان گروههای تجزیهطلب بسیار فعال بودند، سچفخا هم با آنها همراهی کرد و اگرچه شعار فدایی برای ایران را میدادند، اما در اندیشههای تجزیهطلبانه این گروهکها همراه شدند. در دوران دفاعمقدس اغلب این گروهها با رزمندهها و نیروهای انقلابی بومی کردستان درگیر بودند. بعضی از آنها با پایان جنگ و برقراری آرامش در کردستان از بین رفتند، اما احزابی مثل کومله و دموکرات که هم تأسیسشان و هم عمده اعضایشان در میان قشر فریبخورده کرد بود، توانستند با پایگاههایی که در عراق داشتند به حیاتشان ادامه بدهند که اکنون هم از حوادثی مثل اغتشاشات اخیر برای سوءاستفاده و پیشبرد اهدافشان استفاده میکنند.