کد خبر:13983
شهید محمد باقر ساور علیا
خدا بندگان صالح خودش را با خودش همراه میکند
خدا بندگان صالح خودش را با خودش همراه میکند یعنی هر دو همزمان با هم رسیدیم توی روستای ایلوار جلوی در خانه همدیگر را بغل کردیم، خیلی خوشحال شدم که محمد باقر را دیدم. خیلی وقت بود که هم را ندیده بودیم. هربار محمدباقر مرخصی میآمد من در جبهه بودم، یا محمد باقر جبهه بود. […]
محمدباقر بسیار معنوی و اهل دل بود، اهل راز و نیاز با خدا، یقین داشتم که شهید خواهد شد، خودش را سپرده بود به خداوند و دیگر تعلق به دنیای خاکی نداشت.
وقتی که داشت میرفت، حس کردم پرواز میکند. شهادت را در هیبت محمدباقر میدیدم. احساس من این بود که از مقابل من ناگهان پرواز کرد. آهسته و ناگهانی پر کشید. خیلی طول نکشید که خبر آمد، گفتند: لحظهائی که وارد منطقه شده است، سازماندهی نیروهایش را که انجام داد، وارد خط مقدم جنگ شد.
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه