کد خبر:9297
پ
۱۴۰۲-۲۹۱۰
ترور سپهبد محمد ولی قرنی

چرا شهید سپهبد قرنی در قم دفن شد؟

چرا شهید سپهبد قرنی در قم دفن شد؟ سپهبد محمد ولی قرنی درست پنج روز پس از نام‌گذاری روز ارتش از سوی امام (ره)، به دست گروهک فرقان در منزل شخصی‌اش واقع در خیابان ولیعصر(عج) به شهادت رسید و قرار شد پیکرش در بهشت زهرا (س) دفن شود. گروه سیاسی هوران – محمد ولی توانسته […]

چرا شهید سپهبد قرنی در قم دفن شد؟

سپهبد محمد ولی قرنی درست پنج روز پس از نام‌گذاری روز ارتش از سوی امام (ره)، به دست گروهک فرقان در منزل شخصی‌اش واقع در خیابان ولیعصر(عج) به شهادت رسید و قرار شد پیکرش در بهشت زهرا (س) دفن شود.

گروه سیاسی هوران – محمد ولی توانسته بود جایگاهی را در ارتش به دست بیاورد که خیلی‌ها برای داشتن چنین مقامی حاضر بودند دست به هر کاری بزنند و تملق بسیاری را بگویند اما گرفتن درجه سرلشکری و فرمانده رکن دو ارتش شاهنشاهی نتوانسته بود باعث شود قرنی چشمش را روی آنچه در اطرافش می‌دید ببندد. برای مثال او خبر داشت آمریکا پول‌های کلانی را برای سرلشکر زاهدی می‌فرستد تا حقوق کارکنان رکن دوم ارتش را بدهد، اما زاهدی پول‌ها را به حساب خود در سوئیس واریز می‌کرد.

این تنها یکی و گوشه‌ای از فسادی بود که او در میان افراد دربار پهلوی می‌دید. شهید قرنی در این باره می‌گوید: «به علت شغلی که داشتم، متوجه فساد دربار شدم. هم شخص محمدرضا پهلوی و هم اطرافیان او، به شدت در این فساد سهم داشتند. من که خودم را مسئول می‌دانستم، چندین بار بابت این موضوع به شخص اعلیحضرت تذکر دادم، اما نتیجه نداشت.»

کودتای نافرجام قرنی را عاقبت بخیر کرد!

قرنی دیگر تحمل دیدن چنین وقایعی را نداشت برای همین تصمیم گرفت با کمک آمریکایی‌ها علیه رژیم پهلوی دست به کودتا بزند. کودتایی که سرانجام خوشایندی برای این ارتشی کارکشته نداشت. فردوست در خصوص ماجرای لو رفتن نقشه کوتاه و دستگیری قرنی می‌گوید: «من شخصاً در تمام مدت قریب به ۲۰ سال خدمت در دستگاه اطلاعاتی یعنی از شروع کار دفتر ویژه اطلاعات در سال ۱۳۳۸ تا پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ نه از مقامات انگلیسی و نه آمریکایی نشنیده‌ام که فردی را به عنوان مخالف محمدرضا به من و سایر مقامات اطلاعاتی مانند رییس ساواک، رییس اداره دوم ارتش و حتی به خود محمدرضا معرفی کرده باشند. پس این به طور مسجل رویه سرویس‌های اطلاعاتی است که مخالف رییس کشور را به او معرفی نکنند و خود از وجود او استفاده کنند و تنها موردی که شاهد لو دادن یک مخالف محمدرضا بودند در ماجرای سرلشگر قرنی بود که توسط ام آی سیکس لو رفت.»

قرنی پس از این اتفاق به زندان افتاد و به سه سال حبس محکوم شد. او پس از آزادی گرایشات مذهبی‌اش پررنگ‌تر شد و با آیت‌الله میلانی و آیت‌الله طالقانی رفت و آمد داشت. محمدولی که پس از ماجرای کودتا از ارتش اخراج شده بود اوضاع مالی خوبی نداشت و به سختی گذران زندگی می‌کرد اما این مدل زندگی به کام او که مردی وطن‌پرست بود، خوش‌تر می‌آمد تا فرماندهی رکن دو ارتش.

کینه‌ای که منافقین از امیر ارتش بر دل گرفتند

مبارزات انقلابی او علیه پهلوی ادامه داشت تا زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و قرنی یک روز بعد از پیروزی انقلاب در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ به پیشنهاد شورای انقلاب با حکم امام خمینی (ره) به عنوان اولین رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد که در این مسوولیت تا هفتم فروردین ۱۳۵۸ خدمت کرد و توانست در این مدت کوتاه ناآرامی‌های گنبدکاووس و گرگان در شمال و شمال شرق و ناآرامی‌های ضدانقلاب در غرب کشور به ویژه در استان کردستان را به خوبی مدیریت کند. این وقایع بود که کینه کهنه سرباز ایرانی را در دل منافقین کاشت و آنها در صدد این بودند هر طور شده تیر کینه بر قلب او بنشانند.

اولین سپهبد شهید چگونه در خون خود غلطید

روز دوشنبه ۳ اردیبهشت سال ۵۸ روزی بود که سرنوشت برای محمد ولی قرنی عاقبت بخیری را رقم زد. محسن شجاعی راننده و محافظ شهید قرنی که شاهد ترور او بوده، ماجرا را اینگونه روایت می‌کند: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش ساختمان به خانه او آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند؛ به نقاش‌ها گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک وقت در حیاط را باز نکنید. کلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم؛ یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود؛ دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد، یک پسر بچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد. تیمسار یک سینی چای آورد؛ گفتم اینها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند، منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبروی خانه بر ما مشرف بودند. شهید قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر می‌دهی!

حدود ساعت ۸:۳۰ – ۹ صبح بود، همین طور که داشتیم چای می‌خوردیم، در خانه را زدند. تا من بلند شدم که در را باز کنم، پسر بچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من به بیرون برسم، یکی از آن فرقانی‌ها اسلحه کلاشینکوف را زیر گلویم گذاشت، کلتم را که کالیبر ۴۵ داشت، از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت. کلتم را هم پرتاب کرد طرف دیگر حیاط. مهاجمین مرا هل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم… بعد به داخل حیاط دویدند، دو تیر شلیک کردند، سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند… بعد از اینکه ضاربین فرار کردند، من رفتم داخل حیاط و دیدم تیمسار گوشه‌ای از حیاط افتاده، یک گلوله به ران پای چپ و یک گلوله هم به سمت راست شکمش اصابت کرده بود…»

نفس‌های آخر…

سپهبد قرنی به سرعت به بیمارستان مهر منتقل می‌شود در حالی که هنوز نفس می‌کشیده است. دکتر هادی منافی می‌گوید: «شهید قرنی را غرق در خون به بیمارستان آوردند. یک تیر به زیر جناق و گلوله دیگری هم به ران پای ایشان اصابت کرده بود. برای بیرون آوردن گلوله زیر جناق، سرلشکر قرنی را به سرعت به اتاق عمل بردیم، اما متأسفانه تیر، به شریان اصلی و آئورت ایشان برخورد کرده و گروه خون شهید قرنی هم از نوع منفی و نایاب بود. بدتر از همه این که از وقتی که افراد گروه فرقان سرلشکر قرنی را در خانه‌اش که حدود میدان، ولیعصر (عج) و رو به روی هتل کوثر فعلی قرار داشت ترور کرده بودند، زمان زیادی گذشته بود. تعداد دیگری از ضاربان یعنی همدستان آن‌ها با لباس مبدل برای تظاهر به کمک، آن جا رفته بودند و به جای کمک کردن، قرنی را در محل حادثه معطل کرده بودند. آن طور که به ما گفته‌اند در حیاط باز بوده که به وی شلیک کردند، در همین حین هم عده‌ای برای کمک به داخل خانه رفته بودند تا محل زخم‌ها را پانسمان کنند و به این ترتیب نیم ساعت زمان طلایی و مهم از نظر درمانی، از دست رفته بود و از آنجا که شریان اصلی آسیب دیده بود، خون زیادی از شهید قرنی رفته بود، ما هم خون سازگار با بدن ایشان را نداشتیم که به ایشان تزریق کنیم. هنگامی که سرلشکر قرنی را به بیمارستان رساندند هنوز زنده بود، اما با رنگی پریده. معلوم بود خونریزی داخلی کرده است. بالاخره ایشان را به اتاق عمل بردیم، ولی قبل از اینکه بتوانیم کاری برای ایشان انجام دهیم، شهید شد.»

دستور امام (ره) برای محل دفن شهید محمدولی قرنی

سپهبد محمد ولی قرنی درست پنج روز پس از نامگذاری روز ارتش از سوی امام (ره)، به دست گروهک فرقان در منزل شخصی‌اش واقع در خیابان، ولیعصر (عج) به شهادت رسید. سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده‌اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید».

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید