پرده جدید دستوپا زدن دشمنان ایران؛
بدبختترین عنصر ضدانقلاب به بدبختترین رژیم منطقه سفر کرد/ اتحاد ورشکستگان علیه ایران قوی
رضا پهلوی؛ فرزند شاه مخلوع ایران که معاندین در پی آن بودند که این فرد را به هر قیمتی به ایران تحمیل کنند به سرزمینهای اشغالی سفر کرد. معنای این سفر در عمیقترین لایه فقدان توان برای انجام کاری در صحنه عمل است.
گروه سیاسی هوران – رضا پهلوی، مفلوکترین فرد اپوزیسیون به بحرانزدهترین منطقه جغرافیایی غرب آسیا سفر کرد. این شاید دقیقترین تفسیر برای سفر فرزند شاه مخلوع ایران به سرزمینهای اشغالی و دیدار با مسئولان رژیم صهیونیستی است. بنظر میرسد سریال براندازی، به قسمتهایی رسیده است که کارگردانان آن برای ادامهدار کردنش به هر کاری دست میزنند!
به گزارش هوران – در ماههای اخیر، تغییرات زیادی در وضعیت جریان ضدانقلاب ایجاد شده و سفر رضا پهلوی به اسرائیل نماد این وضعیت است؛ وضعیتی که در آن اپوزیسیون مفلوک با بدبختترین بازیگرش برای اینکه اساسا «بتواند کاری کند» پناه به دامن دشمن قسمخورده ایران میبرد و رژیم صهیونیستی نیز همزمان با بحرانهای داخلیاش برای فرار از مشکلات عدیده از پهلوی حمایت میکند، زیرا نمیتواند اقدام سختی انجام دهد.
چرا رضا پهلوی به این سفر میرود؟
رضا پهلوی بازنده تمام عیار شورش ۱۴۰۱ بود. در اغتشاشات خبری از نام او و شعاری برایش در خیابانها نبود. همچنین ایده سلطنت مجدد نیز حتی در میان معاندین و ضدانقلاب نیز شکست خورده بود. از سوی دیگر بعد از مرگ زود هنگام اغتشاشات، هر پروژهای که پیرامون او شکل گرفت با شکست مواجه شد و این مسئله او را به دام این حماقت انداخت.
در ابتدا پروژه «من وکالت میدهم» شکست خورد و تنها ۴۰۰/۰۰۰ نفر(هر چند در صحت این عدد هم تردیدهای جدی وجود دارد) در آن شرکت کردند و پس از این شکست مفتضحانه، پروژه ایجاد شورای همبستگی با شکست روبهرو شد. شورای همبستگی قرار بود چالشهایی که در مسئله وکالت دادن به رضا پهلوی را حل کند. ایجاد این شورا قرار بود پایانی بر دعوای رهبری باشد و بتواند اعضای این جریان سیاسی را دور هم جمع کند.
اما این اتفاق ذاتا امکان تحقق نداشت؛ زیرا همان لحظهای که دعوای وکالت دادن به پایان رسید دعوای اینکه چه کسانی حق ندارند عضو شورای همبستگی شوند آغاز شد و دوباره این افراد را به جان هم انداخت. به طور که چندی پیش یکی از خبرنگاران نزدیک به جریان سلطنت رسما شکست این پروژه را اعلام کرد.
در این شرایط رضا پهلوی که خود را در بیقدرتی و بیارزشی محض میدانست مجبور شد کاری کند که دوباره چهره خود را در رسانهها مطرح کند تا به انزوای سیاسی خود بازنگردد. او تصمیم گرفت به سرزمینهای اشغالی تحت اختیار دولت اسرائیل سفر کند. رژیمی که دشمن درجه یک ملت ایران و نظام جمهوریاسلامی است و همواره حامی تحریم و کشتار مردم ایران بوده است. این سفر واکنش خوبی، حتی میان طرفداران خود نداشته است و بنظر میآید شوکت همایونی شاهزاده مضحکه شده است.
اسرائیل چرا مرد بدبخت اپوزیسیون را پذیرفت؟
رژیم صهیونیستی ماههاست درگیر بحرانهای داخلی فراوانی است؛ ماجرا از تلاش نتانیاهو برای تبرئه کردن خودش آغاز شد. بنیامین نتانیاهو، مدتها بود بخاطر مفاسدی که در آن دست داشت تحت فشار دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی بود. او پس از به قدرت رسیدن مجدد، نقشه فرار بزرگی را برای خود ترسیم کرد.
او برای حل مشکل شخصیاش ایدهای را مطرح کرده است که مورد استقبال دیگر الیگارشهای صهیونیست قرار گرفت. نتانیاهو طرحی موسوم به اصلاحات قضایی را پیشنهاد داد که در آن هم قدرت دولت افزایش مییافت و هم نظارت بر سیاستمداران سختتر میشد. این مسئله نتانیاهو را نیز از زیر فشارها خارج میکرد.
اما این ایده اصلا به مذاق شهرکنشینان صهیونیست خوش نیامد؛ آنها متوجه شدند که نتانیاهو به وسیله این اقدامات در حال طراحی دیکتاتوری خودش است. دو دستگی در رژیم صهیونیستی بالا گرفته است به طوری که لاپید (نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی) اعلام کرده است این روند ارتش رژیم صهیونیستی را نابود میکند. او در جدیدترین اظهار نظر خود گفت:« ارتش اسرائیل به پایان راه رسیده است».
توییت تحلیلگر معروف رژیم صهیونیستی: اسرائیل با این کار گندی دیگر در مواجه با ایران زد
حال در چنین شرایطی که اسرائیل خودش را در گوشه رینگ میبیند و همچنین نقشآفرینیها منطقهای ایران (مانند صلح با عربستان) آنها را عصبانی کرده است؛ رژیم صهیونیستی به دنبال انجام اقداماتی است که آنها را از این فشار خارج کند. این موضوع باعث به دریوزگی افتادن این رژیم شده است و آنها از پهلوی که نماد شکست در برابر جمهوریاسلامی است استقبال کردهاند و وزیر اطلاعات خود را به دنبال او فرستادند.
بنظر میرسد جنگ تمامعیاری که از پائیز ۱۴۰۱ علیه ایران به راه افتاد، شکست خورده است و بازندگان اصلی این ماجراها در حال اتحاد اجباری هستند. سفر رضا پهلوی؛ یک تحلیل دقیق بیشتر ندارد و آنهم «تلاش برای انجام کاری علیه ایران» است. این کار هر چقدر هم نمایشی و کمارزش باشد باز هم جلوگیری از اعلام شکست است؛ برای همین دشمنان ایران در شرایطی که نمیتوانند کار واقعی علیه نظام جمهوری اسلامی انجام بدهند؛ به این گونه سیرکها نیاز دارند.