نگاهی به آثار اکران شده در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر؛
«بعد از رفتن»؛ ناتوان در قصهگویی/ «کت چرمی»؛ تقلید ناموفق از دو فیلم لئون و مرد بازنده
در پنجمین روز از این رویداد، دو فیلم «کت چرمی» و «بعد از رفتن» در پردیس سینمایی ملت، برای اهالی هنر و رسانه به اکران درآمدند.
گروه فرهنگ و هنر هوران – چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نیمهی راه رسید و در پنجمین روز از این رویداد، دو فیلم کت چرمی و بعد از رفتن در پردیس سینمایی ملت، برای اهالی هنر و رسانه به اکران درآمدند. دو اثری که اگرچه فضای متفاوتی با یکدیگر دارند اما در یک چیز مشترکاند و آن ناتوانی در پرداخت ایدهی اولیه داستان است.
در ادامه به بررسی این دو اثر پرداخته خواهد شد.
«بعد از رفتن» درام کم جانی است که نمیتواند داستان خود را به خوبی روایت کرده و مخاطب را با آن همراه کند. ضعفی که اساسا متوجه فیلمنامهی اثر است.
داستان حول فردی است که برای یافتن گمشدهای پس از سالها به زادگاهش بازمیگردد. شاید این ایدهی یک خطی در نگاه اول جذاب به نظر آید اما صرف جذابیت آن، برای تبدیل شدن به اثری که بتواند مخاطب را دو ساعت روی صندلی سینما نگهدارد کافی نیست و نیاز به بسط و گسترش اصولی و پرداخت دقیق و حسابشده دارد. چیزی که در این اثر یافت نمیشود.
یک اثر ماجراجویانه که قرار است به یافتن گمشدهای ختم شود باید در مرحله اول برای مخاطب درگیرکننده باشد و یافتن گمشده، مسئلهی او شود. اما در «بعد از رفتن» با روایتی یکنواخت و پیچ و خمهای داستانی اندک طرف هستیم و اطلاعات به صورت قطرهچکانی به مخاطب داده میشود.
بعلاوه شخصیتپردازیها ضعیفاند و مشخصا شخصیت محوری داستان به خوبی ساخته نمیشود و انگیزهای که او را به سوی گمدهاش میکشاند و همچنین مناسبات بین او و سایر شخصیتها به درستی شکلنمیگیرد.
در نتیجهی همهی این ضعفها، از جایی به بعد ارتباط مخاطب با شخصیت اصلی به کلی قطع شده و نمیتواند با او همراه شود. همین امر سبب میشود پایان فیلم خالی از هر گونه حس غافلگیری و یا برانگیخته شدن احساسات در مخاطب باشد.
«کتچرمی» اثر پر ادعاییست که در عمل ناتوان است. فیلم خوب آغاز میشود و تقریبا بیست دقیقهی ابتدایی آن امیدوارکننده است. اما در ادامه نمیتواند خط داستانی اولیه خود را به خوبی پی بگیرد و از سوژه اصلی دور میشود. نهایتا در پایان به آن بازگشته و در دمدستی ترین شکل ممکن آن را خاتمه میدهد.
یک مامور بهزیستی با بازی جواد عزتی شخصیت محوری داستان است. پیرنگ اصلی داستان درباره تلاش این مامور برای رسوایی فردی فاسد اما پرنفوذ و قدرتمند است. داستانی که بیش از هر چیز یادآور فیلم مرد بازنده است. در میانهی فیلم اما ورود شخصیتی به داستان، سوژه اصلی را تحتالشعاع قرار داده و به حاشیه میبرد. دختری آسیب دیده به مامور قصه پناه میآورد. سناریویی که به نظر میرسد یک کپی دستچندمی از فیلم لئون است.
از طرفی کنشگری شخصیتها با منطق درستی همراه نیست و در موارد بسیاری نمیتواند باورپذیر باشد.(به دلیل افشا شدن داستان فیلم نمیتوان به آنها اشاره کرد.)
با همه این اوصاف نمیتوان کت چرمی را اثری بی ارزش دانست. فیلم از جهاتی قابل قبول است که از آن جمله میتوان به بازی خوب بازیگران فیلم اشاره کرد. همچنین اثر به دنبال خلق یک قهرمان است و این نکته به خودی خود ارزشمند است. شاید اگر دودستگی در روایت داستان وجود نداشت و تمرکز بر سوژه اصلی ادامه مییافت، مخاطب با اثر به مراتب بهتری روبهرو میشد.