کد خبر:6604
شهید غلامعلی پیچک
رزمنده یا فرمانده بودن برای پیچک تفاوتی نداشت
رزمنده یا فرمانده بودن برای پیچک تفاوتی نداشت آذرماه سالروز شهادت غلامعلی پیچک، فرمانده جوان و نامی عملیاتهای غرب کشور است. به گزارش گروه جهاد و شهادت هوران – شهید غلامعلی پیچک جوانی باجذبه، خوشرو و خوش برخورد که شهید محمد بروجردی مسئولیت فرماندهی عملیات ستاد غرب سپاه را به او سپرد تا جبهههای غرب […]
کودکی آرام و جوانی باهوش
به کلاس اول راهنمایی که رسید، امام را شناخت و کمی بعد هم شعارنویسی و توزیع اعلامیههای امام جزو کارهای ثابتش شد. اگر رضایت امام در جلب رضایت محرومان بود، غلامعلی به جز درس خواندن هر کار دیگری هم که لازم بود، انجام میداد. شهید قبل از انقلاب درس حوزه و طلبگی خوانده بود. هر از گاهی هم برای دادن امتحانات به قم میرفت و برمیگشت. بعدها ما متوجه شدیم که در همین رفتوآمدها اعلامیههای مربوط به سخنرانی امامخمینی (ره) را برای پخشکردن بین مردم به تهران میآورد.»
در روزهایی که اخبار سر بریدن پاسداران به دست گروههای ضدانقلاب در کردستان نقل محافل دوست و دشمن بود، ماندن در کردستان و جنگیدن با ضدانقلاب حقیقتاً دل شیر و ایمان یک عارف را میخواست. در همان روزها گروه پاسدارانی که غلامعلی همراهشان بود، سر یک پیچ به کمین ضدانقلاب برخوردند. ضمن درگیری دست راستش به شدت مجروح شد، اما غلامعلی را فقط در بیهوشی میشد از میدان جنگ بیرون برد. هوش سرشار او در جبهه هم به کمکش آمد، طراحی عملیاتها یک ذهن خلاق و برخوردار بودن از هوش ریاضی را میطلبد که غلامعلی هر دو را داشت.
محمدابراهیم موحد یکی از همرزمان شهید قدرت فرماندهی ایشان را اینگونه توضیح میدهد: «اگر بخواهم بُعد رزمندگی و فرماندهی ایشان را تعریف کنم، باید بگویم شهید پیچک به خاطر حضورش در فتنه کردستان و جنگ در آن خطه بسیار باتجربه و پخته شده بود. آدم خوشفکر و بلندنظری هم بود و در طراحی عملیات همیشه اهداف بزرگی را مدنظر داشت تا خودش از موفقیت عملیاتی مطمئن نمیشد، دست به کار نمیشد.
از شناسایی و کسب اطلاعات گرفته تا نظارت در پشتیبانی و حضور در خط مقدم همه را شرکت میکرد. اگرچه در کار فرماندهی جدی بود، اما به عنوان یک دوست و همرزم، متواضع، شوخ و مهربان بود. در یک مقطع اکیپی بود با آدمهایی مثل شهید وزوایی، خود پیچک، رسولی و… که شبها سر به سر هم میگذاشتند و کشتی میگرفتند؛ غلامعلی پای ثابت کشتیها بود.»
به علاوه رزمندگان سپاه توانستند با استفاده از تاکتیکهای جدیدشان پیروزیهایی هم در جبهه جنوب به دست بیاورند، اما همزمان تغییراتی هم در فرماندهی نیروهای جبهه غرب داده شد که یکی از آنها برکناری غلامعلی از فرماندهی عملیات غرب بود. وقتش بود غلامعلی گلهمند از اتفاقی که برایش افتاده بود به جبهه جنوب برود، اما برای او جای گله وجود نداشت؛ برای کسی که زندگیاش جز عرصهای برای عمل به تکلیف نبود، چه فرقی میکرد با چه عنوانی در جبهه بجنگد؛ یک بسیجی ساده یا یک فرمانده!
بعدها متوجه شدیم که برای عقبآوردن پیکر شهید پیچک چند نفر دیگر هم به شهادت رسیدهاند، به خدای محمد (ص) که من راضی نبودم جنازهاش را بیاورند. خودش هم میگفت مادر من راضی نیستم حتی ذرهای از پیکرم برگردد، میخواهم گمنام شهید شوم و هر جایی هم که شهید شدم، پیکرم همانجا بماند.»
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه