کد خبر:6525
روایتی از سردار غلامعلی صادقلی مقدم
من جانشین تسلیحات و مهمات لشکر بودم، موسی الرضا جانشین من بود
من جانشین تسلیحات و مهمات لشکر بودم، موسی الرضا جانشین من بود روایتی از سردار غلامعلی صادقلی مقدم جانشین تسلیحات لشکر ۲۵ کربلا از زندگی جهادی پاسدار شهید موسیالرضا خراسانی جانشین مهمات لشکر۲۵ کربلا *نویسنده: غلامعلی نسائی با فشارهای زیادی که دشمن توی تک و پاتک زد. با حضور نیروهای بسیار قوی گردان و فرماندهی […]
در گردانهای که حضور داشت. در لشکر در تسلیحات و مهمات، برخلاف ردههای دیگر فرماندهی نیروی فیزیکی لازم است که جابجا کنند، مهمات و تسلیحات و تجهیزات، فرماندههان دفاع مقدس با فرماندههای جنگهای دیگر زمین تا آسمان با هم فرق دارند، موسیالرضا فرماندهائی نبود که زیر سایه و توی چادر یا سنگر و ستاد فرماندهی بنشیند و آمار بگیرد و آمار مهمات بدهد.
نیروها که پدافند شدند، گردانها رفتند مرخصی و نیروی تازه نفس جای عملیاتیها را گرفتند، من با موسیالرضا مدت کوتاهی مرخصی به گرگان آمدیم. حدود هشت نه روز گذشت با هم برگشتیم پادگان شهید بهشتی، نیروها و گردان را بازسازی کردیم و آماده شدیم برای عملیات بیتالمقدس، شهید علی اصغر عبدالحسینی، شهید مکتبی و عسگری و موسیالرضا خراسانی بودند.
ماموریت گردان امام محمد باقر(ع) توی بیتالمقدس «یکم»، سوسنگرد و حمیدیه بود.
گفت: میخوام عروسی کنم، مرخصی گرفت رفت و خیلی زود با پیراهن سفید برگشت، دستش حنا بسته بودند، هنوز رنگ حنا کف دست موسیالرضا پاک نشده بود که برگشت خط مقدم. گفتم: داماد چرا اینقدری زود برگشتی، عجب آدمی هستی میماندی دو سه ما بعد میآمدی جبهه که فرار نمیکرد. شدی داماد فراری. خیلی داد و هوار کردم، گفتم: زودی برگرد برو خانه. خندید، من عصبانی شده بودم. بابا تو تازه عروس بیچاره را آوردی خانهی بخت، الان تنها رها کردی آمدی. برای من میخندی. گفت: خودتم میدانی وضعیت الان نیازه که باشیم. عملیات هم که در پیش داریم. بمانم چکار کنم، انشالله بعد از عملیات بر میگردم.
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه