مجید بربری، از قهوهخانه تا شهادت
مجید همچون جوانان امروز به سر و وضع اش اهمیت میداد، روی دستش را خالکوبی کرده بود، یک قهوهخانه هزار متری داشت و هر روز غروب یکی دو ساعت به نانوایی داییاش که نان بربری میپخت میرفت، به او کمک میکرد و به نیازمندان نان رایگان میداد بعد هزینه آن را از جیب خود پرداخت میکرد.
گروه جهاد و شهادت هوران – کسی نمی توانست روی حرف او حرف بزند، لوتیمسلک بود و همیشه به نیازمندان کمک میکرد، برخی از افراد محل به وی مجید بربری برخی ها هم به خاطر اخلاقهای خاص و خالکوبی روی دستش به او مجید سوزوکی میگفتند. یک خودرو زانتیا و یک نیسان داشت و از تکمن مالی برخوردار بود.








