بازخوانی ماجرایی در بحبوحه جنگ تحمیلی؛
«ماجرای مکفارلین» و روایت سفر پرحاشیه هیئت امریکایی به ایران
پایگاه خبری هوران – ماجرای مکفارلین یکی از حوادثی است که در صحنه سیاسی جنگ تحمیلی روی داد و حواشی و اظهارنظرهای مختلفی را نیز به دنبال داشت. روایتهای متفاوتی هم از آن ثبت شد. در کتاب «ماجرای مکفارلین» شماری از این روایتها مرور میشوند.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، یکی از کتابهای مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق را به این ماجرا اختصاص داده است و عنوان «ماجرای مکفارلین» روی جلد آن دیده میشود. از این ماجرا، که در ششمین سال جنگ تحمیلی و در صحنه سیاسی روی داد، مثل هر ماجرای دیگری، روایتهای متفاوت – و حتی متضادی – به جای مانده است و کوشش مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس این بوده که ضمن بازخوانی روایتهای دیگران، روایت ما از این رویداد را عرضه کند.
ماجرای مکفارلین؛ روایت ما
در این ماجرا به جز ایران و امریکا و لبنان، نام کشورهای دیگری مثل ژاپن و پاکستان و ایرلند و نیکاراگوئه و کویت هم به میان آمد، اما گویا نخستین بار هفتهنامهای لبنانی به نام الشراع در دوازدهم آبان ۱۳۶۵ درباره سفر هیئتی از امریکا به ایران نوشت، چه آن زمان این ماجرا به ماجرای گروگانگیری چند امریکایی و فرانسوی در لبنان پیوند خورده بود. فردای آن روز، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی – به اشاره امام(ره) – در مراسم روز سیزدهم آبان درباره واقعیتهای ناگفته این سفر توضیح داد. سخنرانی آن روز هاشمی رفسنجانی سخنرانی مفصلی بود و او روایتی از شروع و تداوم مذاکرات ارائه داد.
خلاصه حرفش این بود که ورود مکفارلین به ایران نخستین کوشش امریکا برای برقراری رابطه با ایران نیست و آنان از همان روزهای نخست انقلاب، از یک طرف از هر ابزاری برای فشار به ما استفاده میکنند و از طرف دیگر میکوشند روابطی با ایران داشته باشند و برخی مشکلات خودشان را در منطقه – مثل گرفتار شدن چند نفر از اتباعشان در لبنان – به کمک ایران چاره کنند. «یک نمونه آن تصمیم امریکا به محاصره اقتصادی و قطع رابطه با ایران بود تا ما را محبوس کند. امریکا امروز از طرق مختلف دستش پیش ما دراز است و برای جبران این اشتباه تاریخی که کرده است، دست استیصال دراز میکند و شیطانصفت و رندانه دارد حرکت میکند که شاید بتواند خسارت بزرگی را که از این طریق متحمل شده است جبران کند.»
ماجرای مکفارلین؛ آنچه دیگران میگفتند
البته چنان که انتظار میرفت، امریکاییها در پاسخ به سخنان هاشمی رفسنجانی، ضمن طفره رفتن بار دیگر ایران را با عبارتهایی مثل حمایت از تروریسم متهم کردند و گفتند تا زمانی که ایران تغییری اساسی در سیاستهای خود ایجاد نکند، نه روابطی با آنان برقرار میکنیم و نه تحریمهای اقتصادی را برمیداریم.
البته همان روز خبرنگاران امریکایی، رئیسجمهور کشورشان رونالد ریگان را در فرودگاه (پیش از سوار شدن به هواپیما برای پرواز از لسانجلس به واشنگتن) محاصره کردند و از او پرسیدند درباره سفر مکفارلین چه نظری دارید؟ و او کوتاه پاسخ داد «اظهار نظری نیست.»
در همین کتاب «ماجرای مکفارلین» بازتاب رسانهای افشای سفر هیئت امریکایی به ایران نیز مرور میشود. بیشتر این رسانهها، از روزنامه گاردین تا رادیو بیبیسی و از مطبوعات عربی تا شبکههای تلویزیونی ایالات متحده، تعجب کرده بودند (یا وانمود میکردند که متعجب شدهاند) و اغلبشان معتقد بودند یکی از معانی این مذاکرات – حتی اگر بینتیجه مانده باشد – اذعان امریکا به نفوذ ایران در منطقه آسیای غربی است؛ نفوذی که امریکاییها را مجبور به مذاکره با آنان میکند. البته تعدادی از این رسانهها میگفتند این ماجرا میتواند نشانهای در تمایل ایران برای نزدیکی به غرب تفسیر شود و شاهدی باشد بر این که گروهی در ایران خواهان احیای روابط دوستانه با امریکا هستند.
مرور آنچه این رسانهها در آن روزها گفتند و نوشتند به خوبی نشان میدهد که آنان از جزییات ماجرا بیخبر بودند و تحلیل و تفسیرهای خودشان را براساس اطلاعات ناقص و گاه نادرستی که از منابع مختلف به دست آورده بودند عرضه میکردند. البته حرفهای همه این رسانهها نادرست نبود و در برخی اظهارنظرها و تحلیلها، رگههایی از حقیقت به چشم میخورد. از جمله کارشناس کانال دوم تلویزیون فرانسه که میگفت این ماجرا هم واقعبینی و عملگرایی ایرانیها را نشان میدهد و هم دلیل محکمی در اثبات پویایی و نیروی حیاتی انقلاب اسلامی ایران است.