کد خبر:3017
پ
۱۲۳۴۵-۳۳۱-۱
همسر مدافع حرم مصطفی زال‌نژاد

فرصت‌طلبی به روش شهید مدافع حرم!

فرصت‌طلبی به روش شهید مدافع حرم! پایگاه خبری هوران – همسر شهید زال‌نژاد می‌گوید: مصطفی در میدان جنگ هرجا خطوط مخابراتی را وصل می‌کرد زنگ می‌زد با من تست کند که درست شده یا نه. موقع تست با لهجه عربی می‌گفت: «ابوس ادیک!» یعنی دستت را ببوسم. به گزارش گروه حماسه و مقاومت هوران، خدیجه […]

فرصت‌طلبی به روش شهید مدافع حرم!

پایگاه خبری هوران – همسر شهید زال‌نژاد می‌گوید: مصطفی در میدان جنگ هرجا خطوط مخابراتی را وصل می‌کرد زنگ می‌زد با من تست کند که درست شده یا نه. موقع تست با لهجه عربی می‌گفت: «ابوس ادیک!» یعنی دستت را ببوسم.
به گزارش گروه حماسه و مقاومت هوران، خدیجه صفر پور همسر مدافع حرم مصطفی زال‌نژاد است که ۲۶ بهمن ۹۵ همسرش در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید و دیدارشان به بهشت افتاد. مصطفی که در میدان جنگ کارهای مخابراتی انجام می‌داد سعی می‌کرد تا در هر فرصتی با همسرش صحبت کند و بگوید چقدر دوستش دارد، اما مجبور است برای جهاد در راه خدا از آنها دور باشد.
فرصت‌طلبی به روش شهید مدافع حرم!
خدیجه خانم می‌گوید: مصطفی  سعی می‌کرد سیستم مخابراتی را ببرد در دل دشمن و تلفن را وصل کند. می‌گفت: بگذار بچه‌ها بتوانند راحت با خانواده‌هایشان تماس بگیرند تا هم روحیه‌شان بالا رود و هم آنها نگران نشوند. هرجا هم تلفن را وصل می‌کرد، زنگ می‌زد با من تست کند که درست شده یا نه. موقع تست با لهجه عربی می‌گفت: «ابوس ادیک!» یعنی دستت را ببوسم. من هم عربی‌ام خوب بود و می‌گفتم «السلام و علیکم یا بعلی» و باهم کلی شوخی می‌کردیم.
معمولا یک روز درمیان زنگ می زد. روزهای آخر انگار به او الهام شده بود. بیشتر تماس می‌گرفت و بیشتر ابراز دلتنگی می‌کرد. ما معمولا صحبت‌های تلفنی‌مان خیلی طول نمی‌کشید. نهایت یک ربع اما شب آخر ۴۰ دقیقه صحبت کرد. از اول زندگی گفت، از عاشقانه‌ها گفت، اینکه اگر من اینجا هستم بیشتر ثوابش برای شماست. درد دل کرد و تماس تصویری هم گرفت. مصطفی ۱۱ سال همسرم بود، اما تا به حال چهره‌اش را اینقدر نورانی ندیده بودم. حتی مادرم را صدا کردم بیا ببین چقدر مصطفی نورانی شده.
می‌گفت دیگر طاقت دلتنگی شما را ندارم. باید بیایید سوریه نزدیکم. آخر شبش دوباره تماس گرفت، اما نتوانست خیلی صحبت کند. گفت دوباره تماس می‌گیرم. فردا صبحش من رفته بودم بیرون کلاس داشتم. ساعت ۱۱ صبحش شهید شد و من همان لحظه انگار دلم تکان خورد.
پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید