کد خبر:2845
پ
۱۲۳۴۵-۲۹۴
شهید بهنام محمدی قهرمان نوجوان دفاع از خرمشهر

غیرت و مردانگی بهنام از او یک مرد بزرگ ساخته بود

شهید بهنام محمدی قهرمان نوجوان دفاع از خرمشهر غیرت و مردانگی بهنام از او یک مرد بزرگ ساخته بود پایگاه خبری هوران – هرگاه صحبت از دفاع مردمی شهر خرمشهر می‌شود، نام یک شهید در ذهن‌مان تداعی می‌گردد. شهیدی که با وجود سن و سال کم، دلی مثل شیر داشت و در سخت‌ترین صحنه‌ها می‌درخشید. […]

شهید بهنام محمدی قهرمان نوجوان دفاع از خرمشهر

غیرت و مردانگی بهنام از او یک مرد بزرگ ساخته بود

پایگاه خبری هوران – هرگاه صحبت از دفاع مردمی شهر خرمشهر می‌شود، نام یک شهید در ذهن‌مان تداعی می‌گردد. شهیدی که با وجود سن و سال کم، دلی مثل شیر داشت و در سخت‌ترین صحنه‌ها می‌درخشید. شهیدبهنام محمدی در جریان دفاع از خونین‌شهر به یک اسطوره تبدیل شد. او حالا به نمادی از شجاعت و میهن‌پرستی بدل گشته و مرور دلاوری‌هایش موجی از غرور و افتخار را دل‌ها زنده می‌کند.
کسب اطلاعات از دشمن
از زمانی که شایعه حمله عراقی‌ها به کشور و شهر خرمشهر در شهریور ۱۳۵۹ قوت گرفت، شهید بهنام محمدی تصمیم گرفت در شهر بماند و در کنار سایر نیرو‌های مردمی از میهن و زادگاهش دفاع کند. شهید آن زمان ۱۳ سال بیشتر نداشت، ولی مثل یک مرد رزمی به رزمندگان کمک می‌کرد.
وقتی بمباران دشمن بر سر خرمشهر شروع شد، این نوجوان با جثه‌ای کوچک در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر می‌دوید و به مجروحان کمک می‌کرد. اگرچه دست‌های کوچکش توان انجام کار‌های بزرگ را نداشت، اما غیرت و مردانگی در وجودش موج می‌زد و به هر طریقی به دنبال انجام کاری بود. برای او مهم، خالی نکردن سنگر و حضور در میدان بود.
با وجود مخالفت فرماندهان خودش را به صف اول نبرد می‌رساند تا به دفاع از شهر و دیار خود بپردازد. بهنام چندین بار به اسارت دشمن درآمد، اما هر بار با توسل به شیوه‌ای از دست آنان می‌گریخت. برای فریب عراقی‌ها زیرگریه می‌زد و می‌گفت: «من دنبال مامانم می‌گردم، گمش کردم»؛ شهید با بهره‌گیری از هوش، توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست بیاورد و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد.
عراقی‌ها که فکر نمی‌کردند، این نوجوان ۱۳ ساله قصد شناسایی مواضع، تجهیزات و نفرات آن‌ها را داشته باشد، رهایش می‌کردند. یکبار که برای شناسایی رفته بود، عراقی‌ها گیرش می‌اندازند. جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود و وقتی برگشت، دستش را روی سرخی صورتش گذاشت و هیچ چیزی نمی‌گفت. فقط به بچه‌ها اشاره کرد، عراقی‌ها کجا هستند تا راه بیفتند.
تعویض پرچم ایران
یکی از رزمندگان درباره شجاعت شهیدبهنام محمدی در تعویض پرچم‌ها چنین می‌گوید: «بهنام محمدی یک روز، بالای یکی از ساختمان‌های بلند خرمشهر، پرچم عراق را دید و خودش را به طور نامحسوسی به ساختمان رساند و پرچم ایران را به دور از چشم بعثی‌ها جایگزین پرچم عراق کرد. دیدن پرچم ایران بر فراز آن قسمت اشغال شده خرمشهر در بچه‌ها روحیه مضاعفی را به وجود آورد و جالب‌تر این بود که عراقی‌ها تا ۱۸آبان این مسئله را نفهمیده بودند.»
به خاطر این تعویض پرچم، دست‌های کوچک بهنام به دلیل ضخامت طناب در زمان تعویض پرچم و سرعتش در پایین کشیدن پرچم عراق و بالابردن پرچم ایران، مجروح شده بود. گروهبان مقدم پس از دیدن دست‌های بهنام، باندی از کوله‌اش بیرون آورد و می‌خواست دست‌های این نوجوان را پانسمان کند، ولی بهنام قبول نمی‌کرد. او می‌گفت: «باند را برای سربازانی بگذارید که تیر می‌خورند و مادرشان را از دست داده‌اند.»
این نوجوان دلیر، شجاع و پرتلاش بختیاری در رساندن مهمات به رزمندگان اسلام بسیار تلاش می‌کرد. گاه آنقدر نارنجک و فشنگ به بند حمایل خود آویزان می‌کرد که به سختی می‌توانست راه برود. در واقع این نوجوان ۱۳ ساله از ۳۱ شهریور تا ۲۸ مهر ۵۹ در تمام روز‌های مقاومت در خرمشهر ماند.
حتی با تشدید جنگ و تنگ‌ترشدن حلقه محاصره خرمشهر او شهر را ترک نکرد. در یکی از همین روزها، درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود و مثل همیشه بهنام سر رسید و کار خودش را کرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود. ناگهان بچه‌ها متوجه می‌شوند که بهنام گوشه‌ای افتاده و پیراهن آبی و چهارخونه‌اش غرق خون شده است. شهیدبهنام محمدی، چند روز قبل از سقوط خرمشهر پر کشید و آسمانی شد.
پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید