کد خبر:21326
پ
نما گرگان
قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی نویسنده: غلامعلی نسائی دور میدان امام‌زاده عبدالله گرگان در مقابل مردم، دو کامیون با تیربار صف آرائی کرده، نیروهای شهربانی مسلسل بدست هشدار می‌دهند و همچون گرگ‌های وحشی زوزه می‌کشند و مردم را به رگبار می‌بندند. گروه سیاسی هوران – ۲۹ […]

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

نویسنده: غلامعلی نسائی

دور میدان امام‌زاده عبدالله گرگان در مقابل مردم، دو کامیون با تیربار صف آرائی کرده، نیروهای شهربانی مسلسل بدست هشدار می‌دهند و همچون گرگ‌های وحشی زوزه می‌کشند و مردم را به رگبار می‌بندند.

گروه سیاسی هوران – ۲۹ آبان ۱۳۵۷خبر آمد که مأمورین رژیم سفاک پهلوی به حرم مطهر امام هشتم(ع) بی‌احترامی کردند و چندین نفر شهید و زخمی شدند، محمد مقصودلوراد دانشجوی گرگانی در بین شهدای حرم بود.

علمای خراسان بیانیه شدیدالحنی علیه رژیم شاه داده‌ و عزای عمومی اعلام شد، امام خمینی اعلامیه دادند و رژیم را تهدید کردند، از مردم خواستند جواب سختی به شاه بدهند. یک شنبه ۵ آذر عزای عمومی، تمام شهرهای ایران از جمله گرگان یک‌پارچه دست به اعتراض و اعتصاب همگانی زدند، مامورین شهربانی گرگان نسبت به شهرهای دیگر رفتار مزورانه‌تری با مردم داشتند.

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

گرگان از آن دسته شهرهای مهم سیاسی است که از حساسیت بسیار بالائی برای رژیم برخوردار است. آیت آلله سید کاظم نورمفیدی از فعالان نهضت اقلاب اسلامی در مبارزه با دودمان پهلوی، پس از هجده سال تحصیل و تدریس در قم به گرگان بازگشت و فعالیت‌های انقلابی خود را در قالب جلسات تفسیر قرآن و نهج البلاغه ادامه دادند، در همین ایام بود که به دو سال تبعید از گرگان محکوم شد و مدتی را در بندرلنگه و مریوان گذراند. با اوج‌گیری مبارزات وی به گرگان بازگشت.

حاج آقا نورمفیدی را می توان پرچمدار مبارزه با رژیم پهلوی در منطقه گرگان و مازندران دانست، اوایل شروع نهضت امام خمینی مامور شد پیام امام را به علمای منطقه برساند و آنان را به مبارزه دعوت کند. آیت آلله‌ نورمفیدی بارها در گرگان از سوی ساواک قم مورد تعقیب قرار گرفت و احضار شد، در سال ۱۳۵۴ پس از درگذشت حجت الاسلام و المسلمین نبوی به دعوت جمعی از اهالی گرگان به آنجا بازگشت و به اقامه نماز جماعت، تشکیل جلسات سخنرانی و درس‌های قرآن و نهج البلاغه پرداخت، تا جایی که مسجد حاج آقا کوچک گرگان به کانون مبارزه علیه رژیم شاه تبدیل شد. آیت الله با همکاری علمای مبارز به سازماندهی تظاهرات مردمی علیه رژیم پهلوی اقدام کرد تا این که سرانجام به دستور شخص شاه، به مدت ۲ سال از گرگان تبعید شد.

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

آیت الله سید حبیب‌الله طاهری گرکانی را نیز به انارک اصفهان تبعید کرده بودند و به تازگی برگشت و همانند حاج آقانور مفیدی پایگاه مردمی مبارزان انقلابی بود، آیت الله طاهری از تبعید برگشت مردم انقلابی را خط می‌دادند، مدرسه امام جعفر صادق، مسجد آذربائیجانی‌ها پاتوق مبارزان علیه رژیم شده بود. در همین خصوص آیت‌الله طاهری اعلامیه شدیدالحنی علیه رژیم شاه صادر کردند، اعلامیه‌های حضرت امام از طریق مسجد و مدرسه امام جعفر صادق(ع) طلبه‌های جوان، «شیخ یحیی صادقی نسب، شیخ یحیی حمزه‌ائی و شیخ غلام‎علی نسائی» با مدیریت شهید آقاسید محمد طاهر طاهری در محلات شهر گرگان و روستاهای اطراف توزیع می‌شد.

علما و روحانیت گرگان از طریق آیت الله نورمفیدی و مدرسه امام صادق(ع) مردم را دعوت به یک اعتراض جمعی علیه رژیم پهلوی نسبت به اهانت حرم امام هشتم(ع) کردند. محل قرار همگانی امامزاده عبدالله(ع) گرگان، مردم از روستاهای و از شهرهای گنبد و آزاد شهر، علی آباد، بندرگز و کردکوی با کامیون، وانت بار مینی‌بوس آمده‌ بودند.

جمعیت چندهزار نفری، داخل امام زاده و دور میدان در خیابان‌های مجاور جمع شده بودند.

یک شنبه دوم آذر ۵۷ عزای عمومی اعلام شده و لحظه به لحظه جمعیت زیادتر می‌شود. آیت الله طاهری، میبدی و نورمفیدی، رئیسی، شیخ رضائی و بهبهانی به اتفاق جمع زیادی روحانی در میان جمعیت هستند.

دور میدان امام زاده در مقابل مردم دو کامیون با تیربار صف آرائی کرده، نیروهای شهربانی مسلسل بدست با چراغ گردان آژیر زنان هشدار می‌دهند، سلیمی زاده در دور دست تر ایستاده همچون گرگ وحشی زوزه می کشد. زن و مردم، کشاورز و کارگر و کارمند، نوجوان و جوان – دانشجو و روحانی خشمگین و با صدای رسا صلوات می‌فرستند و شعار می‌دهند.

مرگ بر شاه – مرگ برشاه مرگ بر شاه … درود بر خمینی…

قبر امام هشتم گلوله باران شده – روز شب شیعیان شام غریبان شده

یک روحانی از بین مردم برخواست، با صدای بلند فریاد زد، سرهنگ شیرازی شهربانی بطور مخفیانه‌ائی خبر داده که مامورین وحشی شهربانی گرگان امروز قرار دارند مردم تظاهرات کننده را به گلوله ببندند. کاری از دست من ساخته نیست، دستور از بالادستی‌های رژیم است که امروز در تمام کشور با مردم با خشونت رفتار کنند.

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

شیرازی طرف مردم انقلابی بود. هوای مردم را داشت، سلیمی زاده فرمانده خبیث شهربانی، سرهنگ ایزد پناه رئیس اطلاعات شهربانی، مردم از این خبر ناگهانی عصبانی‌تر شدند. عده‌ائی جوان علی‌آبادیبا با چوب و چماق بلند شدند دور شبخ ریاضی را گرفتند و فریاد زدند ما از گلوله نمی‌ترسیم. عده‌ائی از روستاهای مجاور چوب بدست بلند شدند، جماعت روستائی هر گجا که وارد می‌شد، قواعد را بهم می‌ریخت، سید حسینی طلبه پرشور علی‌آبادی در همین لحظه جمعیت را از جا بلند کرد برای تظاهرات از امام زاده خارج بشوند، بنا بود تظاهرات آرام تنها در محل امام زاده عبدالله گرگان برگزار شود.

مردم پشت سر طلبه علی آبادی از امام زاده عصبانی خارج شدند، مامورین شهربانی مسلسل به دست، ماسک زده بودند و آماده بودند که در فرصت مناسبی مردم تظاهرات کننده را به رگبار مسلسل ببندند.

مردم با دیدن مامورین مسلح فریاد زدند: «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد». گاز اشک آور زدند، ژاندرم‌ها به خط شده بودند، آیت الله طاهری رفت جلوی مامورین ژاندرمری که حرف بزند، هنوز چند لحظه نگذشته بود گاز اشک آور دوم را زدند. نظم تظاهرات را بهم ریخت، مردم عصبانی تر شدند.

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

آیت الله میبدی جلوی جمعیت حالش بهم ریخت، مردم دورش را گرفتند، صدای تیراندازی شروع شد، در دم دوسه نفر از جمله طلبه علی آبادی سید اسماعیل حسینی تیر خورد.

مامورین وحشت زده شده بودند و کار از کار گذشته بود، درگیری سختی بین مردم و مامورین شروع شد، مامورین وحشت زده و بی هدف شلیک می کردند، یک خانمی روی ایوان خانه در حال تماشا تیر خورد، صدای آزیر آمبولانس‌ها شهر را در میان صدای فریاد و گلوله وحشت زده کرد، مردم در کوچه‌های اطراف در خیابان اصلی فرار می کردند، مامورین تیر می زدند.

بیمارستان مرکزی شهر پر از زخمی بود. اعلام کردند که زخمی ها به خون احتیاج دارند، مأموران در خیابانها گشت می‌زدند، جلوی بیمارستان ایستاده بودند، نمی‌گذاشتند کسی به زخمی ها خون برساند.

یکی از روحانیون دست به کار شد به سرهنگ شیرازی فرمانده پادگان گرگان زنگ زد، گفت: به مأموران شهربانی بگویید کوتاه بیایند که به زخمی‌ها خون بدهیم.

فرمانده پادان ارتش لحظاتی بعد تماس گرفت و گفت: افرادی که مورد تأیید علما هستند، روی ماشین‌های خود ورقه‌ای بزنند که نشان بدهد برای انتقال خون می‌روند. مامورین راه می‌دهند. ولی باید بقیه مردم خیابان‌ها را ترک کنند، مردم خشمگین گوش شنوا نداشتند.

پیروزی انقلاب اسلامی با قیام مردم گرگان در میان خشم و آتش رژیم پهلوی

چند روحانی به همراه مردم روی دو سه ماشین پرچم نصب کردند با بلندگو اعلام کردند که برای انتقال خون به بیمارستان می‌رویم، نزدیک بیمارستان ماورین به سمت ماشین تیر اندازی کردند که سر نظام نبوی تیرخورد. بعد از سینما رکس آبادان و مسجد کرمان، پنج آذر گرگان مشهورتر شد.

بیش از دویست نفر زخمی و ۱۴ تن شهید شدند: ۱- حسين(چنگیز) امير لطيفي  ۲- صديقه پروانه   ۳- سيد اسماعيل حسيني  ۴- عباس خالداران   ۵- احمد سبطي  ۶- حجت‌الله عباسي ۷- ابوالقاسم(جعفر) علاءالدين ۸- نرگس قصابان  ۹- غلامحسين محبي‌راد  ۱۰- حسين مقصودلو  ۱۱-  سيد نظام‌الدين نبوي  ۱۲- حسينعلي نصيري  ۱۳-  فرامرز ويزواري  ۱۴-  ابوالحسن هادي

روزهای آتش خون در گرگان ادامه داشت، مدارس و دانشگاه ها تعطیل شده‌اند، هر روز واقعه پشت واقعه رخ می‌دهد، ۹ بهمن ۵۷ مامورین رژیم بیش برخی از مغازه کاسب‌کارهای شهر را آتش زدند، کار هر روز مردم تظاهرات خیابانی بود. مامورین شهربانی گرگان نسبت به دیگر شهرهای کشور بسیار زشت‌خوتر و بددهن‌تر بودند، در کنار کشتن مردم بیگناه، برخی مامورین شهربانی گرگان دله دزدی شبانه داشتند. شب‌های آخر عمر رژیم به خیلی از مغازه‌های شهر دستبرد می‌‎زدند و از قند و چای و لباس، تا سیگار و پول و لباس، هر چه گیرشان می‌افتاد غارت می‌کردند. روزهای پایانی عمر رژیم یکی دیگر از خواسته‌های مردم گرگان آزادی زندانیان سیاسی شهر بود، تظاهرات‌های خیابانی و پس از آن واقعه پنج آذر عصبانیت مردم به رژیم هر روز بیشتر و بیشتر می شد.

 باعث شد رژیم نسبت به آزادی زندانیان کوتاه بیاید، مردم هجوم ببردند مقابل زندان شهربانی و عده زیادی از زندانی‌های سیاسی را آزاد کردند. مردم زندانی‌ها سیاسی را روی شانه‌های خود گرفتند از مقابل زندان به طرف چهار راه میدان راهپیمائی کردند، در بین استقبال کنندگان روحانیون مشهور گرگان،حضرت  آیت آلله نور مفیدی، زین‌العابدین رئیسی و آیت‌الله طاهری حضور داشتند.

پس از تجمع در چهار راه میدان ابتدا آیت ‌الله نورمفیدی سخنرانی تند و کوتاهی کرد، بعد از آن برخی از زندانی‌های سیاسی نیز هر یک بطور مختصر سخنرانی کردند.

آیت آیت‌الله طاهری گرگانی چندین روز قبل از واقعه پنج‌آذر گرگان در سخنرانی مشهور استقبال مردم کردکوی از پس از بازگشت از تبعید، نسبت به مواضع سازمان مجاهدین خلق خیلی شفاف هشدار داده بودند. سازمان مجاهدین خلق تشکیلات منظم و پیچیده داشت، با تبلیغات وسیع میدانی توانست با تظاهر به تدین خیل زیادی از مردم عادی را گول بزند، منافقین همه جا بودند، ولی مراقب بودند که از خطر دور باشند.

روز ۱۷ بهمن یک پاسبان در چهار راه میدان نیمه شب دار زدند. صبح شهر وحشت زده شده بود. هر کسی یک داستانی سرهم می‌کرد، مامورین رژیم خشمگین‌تر از همیشه توی شهر می‌چرخیدند. حدود ساعت دو نیمه شب بیش از صدها مغازه را آتش زدند. شهر دچار دود آتش شده بود.

روز ۲۱ بهمن خبر دهان به دهان به شهر و روستاهای اطراف رسید که شهربانی گرگان می‌خواهد تسلیم بشود.

مردم زیادی از شهر رو روستا ریختند جلوی شهربانی، آیت آیت‌الله طاهری گرگانی چندین روز قبل از واقعه پنج‌آذر گرگان در سخنرانی مشهور استقبال مردم کردکوی از پس از بازگشت از تبعید، نسبت به مواضع سازمان مجاهدین خلق خیلی شفاف هشدار داده بودند. سازمان مجاهدین خلق تشکیلات منظم و پیچیده داشت، با تبلیغات وسیع میدانی توانست با تظاهر به تدین خیل زیادی از روحانیون بلند پایه، مردم عادی را گول بزند، منافقین همه جا بودند، ولی مراقب بودند که از خطر دور باشند.

روز ۱۷ بهمن یک پاسبان در چهار راه میدان نیمه شب دار زدند.

صبح شهر وحشت زده شده بود. هر کسی یک داستانی سرهم می‌کرد، مامورین رژیم خشمگین‌تر از همیشه توی شهر می‌چرخیدند. حدود ساعت دو نیمه شب بیش از صدها مغازه را آتش زدند.

شهر دچار دود آتش شده بود، روز ۲۱ بهمن خبر دهان به دهان به شهر و روستاهای اطراف رسید که شهربانی گرگان می‌خواهد تسلیم بشود.

مردم زیادی از شهر رو روستا ریختند جلوی شهربانی، آیت الله طاهری، آیت‌الله نورمفیدی، شیخ رضائی، رئیسی و محمد محمدی در شهربانی مستقر شدند، سرهنگ واعظی رنگ به رخسارش نمانده بود، خودش را به دیوار چسباند، بیرون یک نفربر ارتشی آماده است که پاسبان‌ها را از معرکه سالم ببرد و در ارتش زندانی کنند.

یک نفر صورتش را پوشانده بود، با سرنیزه جلوی شهربانی مثل عزارائیل در بین جمعیت دیده می‌شود.

نظر آقایان علمای داخل شهربانی این بود که همه مامورین باید سالم از جمعیت خارج بشوند، فقط آن‌ها که دست به اسلحه بردند، اموال مردم را تخریب کردند باید زندانی و محاکمه شوند. بیرون شهربانی مردم سر شوق آمده و ذوق زده و خشمگین گوش به حرفی کسی نمی‌دادند.

هر ماموری که از داخل شهربانی به بیرون هدایت می‌شد. مرد نقاب‌دار به مامورین حمله‌ور شده و مردم هورا می‌کشیدند، شادی می‌کردند. بلوائی برپا شده بود. آقایان علما که قضیه را که متوجه شدند آمدند بیرون فریاد زدند نباید کسی را بکشید، باید این افراد محاکمه شرعی بشوند.

پایان پیام/ هوران

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید