کد خبر:16125
پ
۱۴۰۳-۹۸۳
روایت شهید محمدباقر ساور‌علیا

منافقین مشتی آدمکش اجاره‌ائی هستند که سر در آخور کاخ سفید دارند

شهید محمدباقر ساور‌علیا منافقین مشتی آدمکش اجاره‌ائی هستند که سر در آخور کاخ سفید دارند خبر ناگواری منتشر شد که همه مردم مسلمان بویژه منطقه بندرگز یکه خوردند و آن خبر شهادت معلم قهرمان غلامرضا اسدی عرب بود. شهید اسدی عرب گل سرسبد یاران امام خمینی در غرب استان گلستان خاصه شهرستان بندرگز محسوب می […]

شهید محمدباقر ساور‌علیا

منافقین مشتی آدمکش اجاره‌ائی هستند که سر در آخور کاخ سفید دارند

خبر ناگواری منتشر شد که همه مردم مسلمان بویژه منطقه بندرگز یکه خوردند و آن خبر شهادت معلم قهرمان غلامرضا اسدی عرب بود. شهید اسدی عرب گل سرسبد یاران امام خمینی در غرب استان گلستان خاصه شهرستان بندرگز محسوب می شد، بطوری که مبارزات سیاسی مذهبی خود علیه نظام شاهنشاهی، دستگاه های امنیتی را به تنگ آورده بود.

محدثه نسائی

گروه حماسه و مقاومت هوران – حسین‎علی رستمانی همرزم شهید سردار شهید ساور علیا؛ «قسمت اول» در روستای ایلوار فردی توان‌مند، فعال و مردمداری بود. در تمام مراسمات مذهبی حضور داشتند، رفیق‌های که دور و اطرافش بودند، بچه‌های مومن و مذهبی، هیچ وقت با افراد مسئله‌دار رفاقت نمی‎کردند. بر عکس با افراد منحرف و معاند بشدت برخورد می‎کردند.

شهید سردار شهید محمدباقر ساور‌علیا

شهید محمدباقر ساور‌علیا

هر کسی که به امام کوچکترین اهانتی می‎کرد، سخت برخورد می‎کردند. بشدت به امام خمینی و شهید بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ائی و روحانیت علاقه‌مند بودند.
هر جا سخنرانی و مداحی بود یا هر محفل انقلابی همیشه صف اول بود.

هرجائی هم که بودیم اذان که می‎گفتند، تو هر نقطه‌ائی می‎گفت برویم مسجد. به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‎داد. دوران قبل از انقلاب هم یکی از پرشورترین‌های محل بودند. توی تمام تظاهرات‌های شهری می‏رفت، اعلامیه‌های امام را می‎آوردند و توی روستا توزیع می‎کرد. در پیروزی انقلاب خیلی نقش داشتند، روزی که اسدی عرب شهید شد ما با هم بودیم.

شهید محمدباقر ساور‌علیا

شهید محمدباقر ساور‌علیا

شهید «غلامرضا اسدی عرب» در سال ۱۳۳۱ شمسی در روستای «گز» شهرستان «بندرگز» متولد و در محیطی روستایی و خانواده ای متدین و کشاورز تربیت شد و پس از اخذ دیپلم، در سال ۱۳۵۵ وارد دانش‌سرای راهنمایی تحصیلی گرگان گردید.

محمد باقر با شهید اسدی عرب همکلاس و بسیار با هم رفیق بودند، ما چند نفر همیشه با هم بودیم، محمد باقر و شهید اسدی عرب، ما چند نفر همکلاسی از دبیرستان و دانش‌سرا مبارزات را شروع کردیم، ما از این فرصت به خوبی برای مبارزات ضد رژیم ستم‌شاهی استفاده کردیم.

شهید عرب بطوری که مدتی بعد به عنوان عنصری «نا مطلوب و اخلالگر» مورد سوء ظن شدید ساواک، ژاندارمری، شهربانی گرگان و رئیس دانش‌سرا قرار گرفت.

عنصری که به دنبال بیداری مردم بود تا هر چه بیشتر جامعه را نسبت به فجایع بی‌شمار رژیم پنجاه ساله ظالم پهلوی، آشنا نماید و آنان را در مسیر مبارزات نهضت امام خمینی قرار دهد. مردم منطقه‌ی بندرگز، بویژه اهالی روستای زادگاهش – گز – و دانشجویان و دانش آموزان و جونان و دوستان انقلابی‌اش، حرف‌ها، گفتنی‌ها و خاطرات زیادی از مهربانی ها، تعهد و تدین، شجاعت، فعالیت های مذهبی و سیاسی، تظاهرات و سخنرانی های پرخروش او بر ضد رژیم دارند. محمد باقر خیلی تحت تاثیر رفتارهای شهید عرب بود.

شهید محمدباقر ساور‌علیا

شهید محمدباقر ساور‌علیا

جانش به جان عرب وصل بود، غروب روز ۱۳ دی ماه سال ۵۷ در حالی که مردم استان گلستان غرق در عزای شهیدان گلگون کفن خود در وقایع نهم دی کردکوی (شهید حمزه طیبی)، دوازدهم دی گالیکش (۷شهید) و اربعین شهدای پنجم آذر گرگان (۱۴شهید) بودند.

خبر ناگواری منتشر شد که همه مردم مسلمان بویژه منطقه بندرگز یکه خوردند و آن خبر شهادت معلم قهرمان غلامرضا اسدی عرب بود. شهید اسدی عرب گل سرسبد یاران امام خمینی در غرب استان گلستان خاصه شهرستان بندرگز محسوب می شد، بطوری که مبارزات سیاسی مذهبی خود علیه نظام شاهنشاهی، دستگاه های امنیتی را به تنگ آورده بود.

عرصه مبارزات آن شهید عزیز از دانشسرای تربیت معلم گرگان (که دانشجوی آنجا بود ) تا بندرگز و کردکوی و بهشهر را در بر می گرفت. حتی اعلامیه های انقلابی اش به گنبد هم می رسید. سرانجام در شب هنگام ۱۳ دی ۱۳۵۷ رشته حیاتش در ضلع جنوبی سه راه بندرگز در طی انفجاری مهیب به انتطاع گردید و به شهادت رسید و محمد باقر را بهم ریخت و علیه رژیم سفاک شاهنشائی خون‌آشام هر چه بیشتر به مبارزه برخواست.

توی محل بچه‌ها را تشویق می‎کرد که در مسجد دورهم جمع بشویم، خونش به جوش آمده بود. از شهادت اسدی عرب خیلی تحت فشار روحی بود، یک سری شعارهای می‎نوشتیم و بچه‌ها را تشویق می‎کرد و به راهپیمائی می‎رفتیم. از دیگر ویژگی‌های محمد باقر این‌که بسیار اهل کتاب و مطاله بود، نکته‌های که یاداشت برداری می‎کرد به دیگران منتقل می‌کرد، تا رسیدیم به پیروزی انقلاب که سر از پا نمی‏شناخت، از اولین افرادی بود که عضو بسیج شد، داوطلب شد برای جنگ گنبد.

محمد باقر بشدت از منافقین بیزاری می‌‎جستند، گاهی که با هم می‏رفتیم توی خیابان‌های شهر پوسترهای سازمان منافقین را از درو دیوار جمع‌ می‎کرد، می‎گفت: این‌ها مشتی آدم‌کش رذلی هستند که پشت بنی‌صدر خائن و آمریکا پنهان شده‌اند، خیلی از جوان‎ها هنوز چندان از ماهیت پلیدشان چندان آگاهی ندارند، با هوادارهای سازمان صحبت می‎کرد و تلاش داشت که آن‌ها را از سازمان منفک کند. تو هری میدانی حاضر بود، خود را وقف نظام می‎کرد تا انقلاب زنده بماند.

در یک مقطع با نیروهای عملیاتی سپاه و اطلاعات سپاه ارتباط نزدیکی داشت، توی جلسات منافقین شرکت می‎کرد تا وضعیت و رفتار آنان را رصد کند.

ادامه دارد….

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید