کد خبر:12690
پ
۱۴۰۲-۱۳۸۱۹۳-۳

جز با همراه شدن با افق انسان بسیجی، نمی‌توان صاحب سینما شد

سیدعلی سیدان پیرامون سینمای دفاع‌مقدس: جز با همراه شدن با افق انسان بسیجی، نمی‌توان صاحب سینما شد/ کاراکترهای ما عمدتاً بی‌ربط به انسان بسیجی است که در وصیت شهدا شاهد هستیم ما باید ریسک این را بپذیریم که استعدادهای جوان بسیجی بتوانند درباره شخصیت‌های بسیجی فیلم بسازند؛ چون به تعبیر شهید باغانی، شهید را جز […]

سیدعلی سیدان پیرامون سینمای دفاع‌مقدس:

جز با همراه شدن با افق انسان بسیجی، نمی‌توان صاحب سینما شد/ کاراکترهای ما عمدتاً بی‌ربط به انسان بسیجی است که در وصیت شهدا شاهد هستیم

ما باید ریسک این را بپذیریم که استعدادهای جوان بسیجی بتوانند درباره شخصیت‌های بسیجی فیلم بسازند؛ چون به تعبیر شهید باغانی، شهید را جز شهید نمی‌شناسد و خب طبیعتاً کسانی که شهید گونه زندگی می‌کنند باید در مورد شهید و شهادت فیلم بسازند.

گروه فرهنگی هوران – به نقل از رجانیوز نوشت: سینمای دفاع مقدس، ژانری است که پس از تجربه تاریخی انقلاب و دفاع مقدس در سینمای ایران بر پایه‌های تمدن ایرانی – اسلامی شکل گرفت و توانست جای خود را به‌عنوان یک ژانر، در سینمای ایران پیدا کند. حالا پس از گذشت قریب به چهل سال تغییرات کمی و کیفی زیادی در این ژانر مشاهده می‌شود که حائز اهمیت و بررسی است.

در گفتگویی با سید علی سیدان، مسئول ماهنامه سوره و فعال فرهنگی، به بررسی تحولات این ژانر در سینما و ابعاد متفاوت آن پرداخته که به شرح زیر است:

پس از دفاع مقدس ما شاهد ایجاد ژانر بومی دفاع مقدس بودیم وجه تمایز این ژانر با ژانرهای جنگی مرسوم چیست؟

وقتی در مورد ژانر صحبت می‌کنیم منظور در واقع مجموعه‌ای از مولفه‌های سبکی، موضوعی، مضمونی و داستانی و همچنین تصویری و بصری است. ژانر به‌شدت یک پدیده فرهنگی – تاریخی است که حامل ارزش‌های یک تاریخ و فرهنگ است. همان‌طور که می‌دانید سینما ره‌آورد غرب است و ژانرها به تبعیت از فرهنگ این کشور حامل ارزش‌ها و اصول غربی هستند.

پایتخت غرب مدرن، آمریکا است در واقع پایتخت فرهنگی غرب، آمریکاست؛ خصوصاً در حوزه سینما و ژانرهایی که وجود دارد حامل ارزش‌های این کشور هستند.

ملتی که می‌خواهد سینما داشته باشد یعنی نهاد سینما با همه ارزش‌ها و اصولی که در اختیار آن ملت قرار بگیرد، طبیعتاً باید به این موضوع بیندیشد که ژانر بومی خودش چیست؟

ازآنجایی‌که ملت ما با دفاع مقدس حفظ شد و تجدید حیات کرد طبیعی است اگر بخواهد سینمای ما در چهارچوب ملیت ما قدم بر دارد و به این ذخیره ملی توجه کند. در حقیقت سینمای دفاع مقدس برآمده از همین چهارچوب و مولفه‌های ملی ماست که از دین و انقلاب جدایی‌ناپذیرند.

تمایز این ژانر همین است که کاملاً بر اساس هویت تاریخی و فرهنگی ما بنا شده اگر بخواهم مثالی بزنم؛ ما در فرهنگ ملی و دینی خود کلمه‌ای به‌عنوان شهادت داریم و یکی از مولفه‌های ژانر دفاع مقدس وجود شهادت است. حتی می‌توانیم از زیر ژانری به‌عنوان شهادت در سینمای دفاع مقدس صحبت بکنیم. کاملاً نشان کردیم که ژانر مولفه‌های تکرارشونده‌ای در سینماست که این مؤلفه‌ها تبدیل به یک قرارداد با مخاطب شده و مخاطب می‌تواند ژانر موردنظر را شناسایی کرده و در بازار سینما در جستجوی آن باشد در حقیقت با بازار پیوند دارد.

سینمای دفاع مقدس

ما می‌بینم که بعد از انقلاب، سینمای دفاع مقدس توانسته بازار خود را بسازد؛ یعنی شما در میان پرفروش‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب، فیلم‌های دفاع مقدسی را مشاهده می‌کنید مثل همین اخراجی‌ها، عقاب‌ها، کانی‌مانگا و اگر می‌خواهیم صاحب سینما شویم باید بازار را هم داشته باشیم؛ چون یکی از پایه‌های سینما، بازار سینما است.

دفاع مقدس تجربه موفقی است که ما توانستیم صاحب سینما شویم به این معنا که یک ژانری داشته باشیم و به‌تبع آن بتوانیم نهاد سینما را برپا کنیم. ما در دنیا به‌خاطر جنگ‌های جهانی و جنگ‌هایی که در سراسر دنیا وجود داشته که بسیاری از آن‌ها جنگ‌های پوچ و بدون ماهیت بوده شاهد ایجاد سینمای ضدجنگ بودیم و طبیعی است که ژانر ضدجنگ در زیر ژانر جنگ به وجود بیاید؛ ولی جنگ ما متفاوت بوده و اگر بخواهیم کپی‌برداری کرده و همان مولفه‌های ژانر ضدجنگ رو بیاوریم ره به بیراهه می‌بریم؛ چون مبتنی بر واقعیت جنگ ما نیست و من معتقدم جز با همراه شدن افقی که انسان بسیجی در اختیار ما قرار داده نمی‌توان صاحب سینما شد.

در سطح سیاست‌گذاری باید چه تغییراتی در مدیریت سینمای ایران رخ بدهد تا از ظرفیت‌های مغفول دفاع مقدس در سینما بهره برد؟
پژوهش درباره این قضیه خیلی مهم و حیاتی است و ما باید ژانر اقتباسی دفاع مقدس را بسیار جدی بگیریم. حرکت‌هایی هم دراین‌خصوص شروع شده است؛ مثلاً در خود حوزه هنری، ما شاهد تولید یک سریال اقتباسی از یکی از آثار خود حوزه هنری هستیم؛ یعنی یک‌چرخه‌ای در حال درست‌شدن است که ابتدا کتاب را نوشته و سپس از کتاب تبدیل به سینما می‌شود.

خب این یک‌روند مبارکی است که باید ادامه پیدا کند. در سیاست‌گذاری هم این باید ادامه پیدا کند. سپردن کار به نسل بسیجی سینما؛ یعنی انسان بسیجی بتواند زبان سینما را فرابگیرد و در سینما حرفی برای گفتن داشته باشد، این یک مسئله خیلی مهمی است.

ما با برون‌سپاری و سفارش به آدم‌های بی‌ربط نمی‌توانیم به توان مطلوب برسیم البته منظور این نیست که مفهوم بسیجی آن‌قدر محدود است که کسی درون آن جای نگیرد بالاخره انسان ایرانی یک نسبتی با انسان بسیجی دارد که بتواند کار را انجام دهد؛ ولی اقتضاهایی که در حال حاضر وجود دارد نیاز به باغبانی دارند نیاز به کشف و پرورش دارند

ما باید ریسک این را بپذیریم که استعدادهای جوان بسیجی بتوانند درباره شخصیت‌های بسیجی فیلم بسازند؛ چون به تعبیر شهید ناصرالدین باغانی شهید را جز شهید نمی‌شناسد و خب طبیعتاً کسانی که شهید گونه زندگی می‌کنند باید در مورد شهید و شهادت فیلم بسازند و این مسئله ایست که باید مدیران به آن دقت کنند کسی که ارتباطی با این مفهوم شهید و شهادت ندارد نمی‌تواند در این عرصه موفق جلوه کند.

مشغله اصلی ما سر متن و کاراکتر است ما حتی در حوزه بازسازی آنچه در دفاع مقدس اتفاق افتاده بعضاً خوب عمل کردیم، توان تکنیکی را به صحنه آورده‌ایم و توانستیم بگوییم بر ملت ما در دفاع مقدس چه گذشته است.

آن چیزی که در حال حاضر در متون ما ضعیف جلوه می‌کند، عمدتاً ضعف در کاراکتر است، در حقیقت ما شرح ماوقع می‌دهیم؛ ولی کاراکتر نداریم. کاراکترهای ما عمدتاً بی‌روح و بی‌ربط به انسان بسیجی است که در وصیت شهدا شاهد آن هستیم و اتفاقاً یکی از مسائلی که می‌تواند به ما کمک کند این است که ببینیم کاراکتر موردنظر چه نسبتی با وصیت‌نامه شهدا دارد.

این مسئله را بدون تعارف باید در سینما مطرح بکنیم وگرنه هم دفاع مقدس را تحریف کردیم هم صاحب سینما نمی‌شویم.

در سینما کاراکتر است که فیلم را زنده کرده و به آن روح می‌بخشد و قطعاً کاراکتری که نسبتی با آنچه در وصیت شهدا قید شده نداشته باشد باعث کاراکتر زدایی از فیلم شده و این به ازدست‌دادن جذابیت فیلم ختم می‌شود.

نمونه‌های متعددی که پارسال ساخته شد مثل اتاقک گلی که فیلم بسیار ارزشمندی بود؛ ولی فاقد کاراکتر بود یا فیلم شماره ۱۰ که در حال اکران است کاراکتری ندارد البته شمایلی از یک قهرمان درون آن است؛ اما با قهرمان هویتی ما فاصله دارد. یک قهرمان عام انسانی است که در هر فرهنگ و هویتی پیدا می‌شود و نهایتاً این کاراکتر دارای یک سری ویژگی‌های روان‌شناختی عام است، ویژگی‌ها و جهت‌گیری‌های مختص دفاع مقدس ما درون آن کمتر پیدا می‌شود و این معمولاً مفروض گرفته می‌شود و خب در سینما مفروض گرفته‌شدن پایه و اساس یک شخصیت و یک قصه، ضد فیلم و سینما است.

سینمای دفاع‌مقدس

فکر می‌کنم وصیت‌نامه شهدا و توجه به این ذخیره عظیم بتواند راهی را برای ساختن کاراکتر در سینمای ما باز کند.  مثلاً شما بخواهید در مورد شهید سلیمانی فیلم بسازید طبیعتاً نمی‌توانید بندهای مختلف این وصیت‌نامه از قبیل «جمهوری اسلامی ایران حرم است» یا «اینجا قرارگاه حسین ابن علی (ع) است» را نادیده بگیرید. یا حتی نسبت شهدای دفاع مقدس با امام و ولی زمان مسائلی نیست که بتوان ختم به یکی دوتا دیالوگ بشود و در مواردی حذف شده و به آن اشاره‌ای صورت نگیرد.

شهدای ما به لحاظ وجودی ذیل امام خمینی (ره) تعریف می‌شوند و تمام عهد و پیمان آن‌ها باشخصیت امام بوده است که موجب پرورش آن‌ها شده که به این جایگاه برسند و چنین حماسه‌ای را رقم بزنند.

خب این مسائل اصلاً در فیلم‌ها وجود ندارد؛ مثلاً شما در فیلم ایستاده در غبار آن ارتباط وجودی، معرفتی، عاطفی با امام را مشاهده می‌کنید؟

اینها حذف می‌شود به این بهانه که می‌خواهیم انسانی عام بسازیم تا مورد پذیرش همگان واقع شود، خب این تبدیل می‌شود به شخصیتی که در سینمای ما گم شده و باعث ساخت سینما نمی‌شود.

سید علی سیدان در ادامه گفت‌وگو به ابعاد شخصیتی افراد قبل و بعد از دفاع مقدس پرداخت و خاطرنشان کرد: دستاورد انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، پدیدآمدن انسان‌هایی بود که توانستند این حماسه را رقم بزنند به تعبیر آقا، فتح‌الفتوح این انقلاب پرورش انسان‌های بسیجی است.

درک این تحول امر عظیمی است؛ مثلاً در فیلم ایستاده در غبار که مثال زدم، مشاهده نمی‌کنید که چگونه این شخصیت چنین تحولی را از سر گذراند.

این تحول اساس انقلاب است، انقلاب ما با تحول باطنی انسان‌ها شروع می‌شود در واقع در ابتدا انقلاب روحی است. به‌تصویرکشیدن این موضوع نیازمند درک این تحول توسط فیلمساز است.

اگر بخواهیم این موضوع را فقط به درونی بودن آن بسنده نکنیم می‌توانیم در وصیت، رفتار و کردار شهدا به‌وضوح مشاهده کنیم با چه انگیزه‌ای به این مرتبه رسیده‌اند؛ مثلاً در وصیت شهید باغانی که نامبرده شد کاملاً مراحل سلوک خودش را توضیح می‌دهد. این مراحل سلوکی ممکن است بسیار ساده باشد؛ ولی یک‌لحظه است و همین لحظه همان نقطه طلایی است که فیلم‌ساز باید به آن بپردازد برای مثال؛ کسی بخواهد درباره شخصیت حرّ به‌عنوان یک قهرمان فیلمی بسازد، تعبیر ذوقی ای در منابع وجود دارد که فکر می‌کنم ریشه تاریخی دارد و به اعتبار نقل علما لحظه‌ای در صحنه کربلا وجود دارد که امام حسین (ع) خطاب به حرّ می‌گوید: «مادرت به عزایت بنشیند»؛ در اینجا حرّ لحظه‌ای ادب کرده و می‌گوید مادر شما حضرت زهرا (س) است و حق اهانتی ندارم. به نقل اهل معرفت همین لحظه‌ای ادب و تحول موجب شد حرّ از قعر ظلمت و تاریکی نجات یابد و به سپاه حق بپیوندد.

این لحظه در شخصیت، لحظه‌ای است که باید دریافته شده و بازنمایی بشود. در شخصیت‌پردازی ما باید دنبال این لحظات سرنوشت‌ساز، تهمیدگر تحول و پیوستن به جبهه حق باشیم.

هر کاراکتری به نحو خاصی دچار تحول شده است اگر تنها فقط بگوییم به جبهه حق پیوسته، کلیشه‌ای است و ما برای اینکه از کلیشه فرار کنیم یا این موضوع را نادیده گرفته یا آن را مفروض می‌گیریم که از دید همگان مشخص و انقلابی است؛ اما اگر خواهان کاراکتر در این ژانر هستیم باید نحوه خاص پیوستن شخصیت به ارزش‌های انقلابی را موردتوجه قرار دهیم.

اگر این کار صورت نگیرد در واقع قدمی برداشته نشده است یا کلیشه‌سازی شده و شعاری کار شده یا یک سینمای عام و غیر دفاع مقدسی تولید کرده‌ایم.

انتهای پیام/

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید