سیدعلی سیدان پیرامون سینمای دفاعمقدس:
جز با همراه شدن با افق انسان بسیجی، نمیتوان صاحب سینما شد/ کاراکترهای ما عمدتاً بیربط به انسان بسیجی است که در وصیت شهدا شاهد هستیم
ما باید ریسک این را بپذیریم که استعدادهای جوان بسیجی بتوانند درباره شخصیتهای بسیجی فیلم بسازند؛ چون به تعبیر شهید باغانی، شهید را جز شهید نمیشناسد و خب طبیعتاً کسانی که شهید گونه زندگی میکنند باید در مورد شهید و شهادت فیلم بسازند.
گروه فرهنگی هوران – به نقل از رجانیوز نوشت: سینمای دفاع مقدس، ژانری است که پس از تجربه تاریخی انقلاب و دفاع مقدس در سینمای ایران بر پایههای تمدن ایرانی – اسلامی شکل گرفت و توانست جای خود را بهعنوان یک ژانر، در سینمای ایران پیدا کند. حالا پس از گذشت قریب به چهل سال تغییرات کمی و کیفی زیادی در این ژانر مشاهده میشود که حائز اهمیت و بررسی است.
در گفتگویی با سید علی سیدان، مسئول ماهنامه سوره و فعال فرهنگی، به بررسی تحولات این ژانر در سینما و ابعاد متفاوت آن پرداخته که به شرح زیر است:
پس از دفاع مقدس ما شاهد ایجاد ژانر بومی دفاع مقدس بودیم وجه تمایز این ژانر با ژانرهای جنگی مرسوم چیست؟
وقتی در مورد ژانر صحبت میکنیم منظور در واقع مجموعهای از مولفههای سبکی، موضوعی، مضمونی و داستانی و همچنین تصویری و بصری است. ژانر بهشدت یک پدیده فرهنگی – تاریخی است که حامل ارزشهای یک تاریخ و فرهنگ است. همانطور که میدانید سینما رهآورد غرب است و ژانرها به تبعیت از فرهنگ این کشور حامل ارزشها و اصول غربی هستند.
پایتخت غرب مدرن، آمریکا است در واقع پایتخت فرهنگی غرب، آمریکاست؛ خصوصاً در حوزه سینما و ژانرهایی که وجود دارد حامل ارزشهای این کشور هستند.
ملتی که میخواهد سینما داشته باشد یعنی نهاد سینما با همه ارزشها و اصولی که در اختیار آن ملت قرار بگیرد، طبیعتاً باید به این موضوع بیندیشد که ژانر بومی خودش چیست؟
ازآنجاییکه ملت ما با دفاع مقدس حفظ شد و تجدید حیات کرد طبیعی است اگر بخواهد سینمای ما در چهارچوب ملیت ما قدم بر دارد و به این ذخیره ملی توجه کند. در حقیقت سینمای دفاع مقدس برآمده از همین چهارچوب و مولفههای ملی ماست که از دین و انقلاب جداییناپذیرند.
تمایز این ژانر همین است که کاملاً بر اساس هویت تاریخی و فرهنگی ما بنا شده اگر بخواهم مثالی بزنم؛ ما در فرهنگ ملی و دینی خود کلمهای بهعنوان شهادت داریم و یکی از مولفههای ژانر دفاع مقدس وجود شهادت است. حتی میتوانیم از زیر ژانری بهعنوان شهادت در سینمای دفاع مقدس صحبت بکنیم. کاملاً نشان کردیم که ژانر مولفههای تکرارشوندهای در سینماست که این مؤلفهها تبدیل به یک قرارداد با مخاطب شده و مخاطب میتواند ژانر موردنظر را شناسایی کرده و در بازار سینما در جستجوی آن باشد در حقیقت با بازار پیوند دارد.

ما میبینم که بعد از انقلاب، سینمای دفاع مقدس توانسته بازار خود را بسازد؛ یعنی شما در میان پرفروشترین فیلمهای بعد از انقلاب، فیلمهای دفاع مقدسی را مشاهده میکنید مثل همین اخراجیها، عقابها، کانیمانگا و اگر میخواهیم صاحب سینما شویم باید بازار را هم داشته باشیم؛ چون یکی از پایههای سینما، بازار سینما است.
دفاع مقدس تجربه موفقی است که ما توانستیم صاحب سینما شویم به این معنا که یک ژانری داشته باشیم و بهتبع آن بتوانیم نهاد سینما را برپا کنیم. ما در دنیا بهخاطر جنگهای جهانی و جنگهایی که در سراسر دنیا وجود داشته که بسیاری از آنها جنگهای پوچ و بدون ماهیت بوده شاهد ایجاد سینمای ضدجنگ بودیم و طبیعی است که ژانر ضدجنگ در زیر ژانر جنگ به وجود بیاید؛ ولی جنگ ما متفاوت بوده و اگر بخواهیم کپیبرداری کرده و همان مولفههای ژانر ضدجنگ رو بیاوریم ره به بیراهه میبریم؛ چون مبتنی بر واقعیت جنگ ما نیست و من معتقدم جز با همراه شدن افقی که انسان بسیجی در اختیار ما قرار داده نمیتوان صاحب سینما شد.
در سطح سیاستگذاری باید چه تغییراتی در مدیریت سینمای ایران رخ بدهد تا از ظرفیتهای مغفول دفاع مقدس در سینما بهره برد؟
پژوهش درباره این قضیه خیلی مهم و حیاتی است و ما باید ژانر اقتباسی دفاع مقدس را بسیار جدی بگیریم. حرکتهایی هم دراینخصوص شروع شده است؛ مثلاً در خود حوزه هنری، ما شاهد تولید یک سریال اقتباسی از یکی از آثار خود حوزه هنری هستیم؛ یعنی یکچرخهای در حال درستشدن است که ابتدا کتاب را نوشته و سپس از کتاب تبدیل به سینما میشود.
خب این یکروند مبارکی است که باید ادامه پیدا کند. در سیاستگذاری هم این باید ادامه پیدا کند. سپردن کار به نسل بسیجی سینما؛ یعنی انسان بسیجی بتواند زبان سینما را فرابگیرد و در سینما حرفی برای گفتن داشته باشد، این یک مسئله خیلی مهمی است.
ما با برونسپاری و سفارش به آدمهای بیربط نمیتوانیم به توان مطلوب برسیم البته منظور این نیست که مفهوم بسیجی آنقدر محدود است که کسی درون آن جای نگیرد بالاخره انسان ایرانی یک نسبتی با انسان بسیجی دارد که بتواند کار را انجام دهد؛ ولی اقتضاهایی که در حال حاضر وجود دارد نیاز به باغبانی دارند نیاز به کشف و پرورش دارند
ما باید ریسک این را بپذیریم که استعدادهای جوان بسیجی بتوانند درباره شخصیتهای بسیجی فیلم بسازند؛ چون به تعبیر شهید ناصرالدین باغانی شهید را جز شهید نمیشناسد و خب طبیعتاً کسانی که شهید گونه زندگی میکنند باید در مورد شهید و شهادت فیلم بسازند و این مسئله ایست که باید مدیران به آن دقت کنند کسی که ارتباطی با این مفهوم شهید و شهادت ندارد نمیتواند در این عرصه موفق جلوه کند.
مشغله اصلی ما سر متن و کاراکتر است ما حتی در حوزه بازسازی آنچه در دفاع مقدس اتفاق افتاده بعضاً خوب عمل کردیم، توان تکنیکی را به صحنه آوردهایم و توانستیم بگوییم بر ملت ما در دفاع مقدس چه گذشته است.
آن چیزی که در حال حاضر در متون ما ضعیف جلوه میکند، عمدتاً ضعف در کاراکتر است، در حقیقت ما شرح ماوقع میدهیم؛ ولی کاراکتر نداریم. کاراکترهای ما عمدتاً بیروح و بیربط به انسان بسیجی است که در وصیت شهدا شاهد آن هستیم و اتفاقاً یکی از مسائلی که میتواند به ما کمک کند این است که ببینیم کاراکتر موردنظر چه نسبتی با وصیتنامه شهدا دارد.
این مسئله را بدون تعارف باید در سینما مطرح بکنیم وگرنه هم دفاع مقدس را تحریف کردیم هم صاحب سینما نمیشویم.
در سینما کاراکتر است که فیلم را زنده کرده و به آن روح میبخشد و قطعاً کاراکتری که نسبتی با آنچه در وصیت شهدا قید شده نداشته باشد باعث کاراکتر زدایی از فیلم شده و این به ازدستدادن جذابیت فیلم ختم میشود.
نمونههای متعددی که پارسال ساخته شد مثل اتاقک گلی که فیلم بسیار ارزشمندی بود؛ ولی فاقد کاراکتر بود یا فیلم شماره ۱۰ که در حال اکران است کاراکتری ندارد البته شمایلی از یک قهرمان درون آن است؛ اما با قهرمان هویتی ما فاصله دارد. یک قهرمان عام انسانی است که در هر فرهنگ و هویتی پیدا میشود و نهایتاً این کاراکتر دارای یک سری ویژگیهای روانشناختی عام است، ویژگیها و جهتگیریهای مختص دفاع مقدس ما درون آن کمتر پیدا میشود و این معمولاً مفروض گرفته میشود و خب در سینما مفروض گرفتهشدن پایه و اساس یک شخصیت و یک قصه، ضد فیلم و سینما است.








