کد خبر:11346
عمامههای مهربانی/2
عمامه های مهربانی در داستان سیل عجیب و بی سابقه استان گلستان
عمامه های مهربانی در داستان سیل عجیب و بی سابقه استان گلستان نویسنده: غلامعلی نسائی سیل به نوعی یک امتحان و ابتلائی بود که محبت و صفا و همدلی را نشان داد. دل همه مردم را به مناطق سیلزده گره زد، وحدت شیعه و سنی را چندین برابر افزایش داد. تحمل مردم اهل سنت را […]
در آن مقطع آقا شیخ عبدالله مازندرانی، روستای محمد آباد گرگان «داماد آیتالله سید حبیبالله طاهری گرگانی»، رئیس وقت سازمان تبلیغات بودند.
گذشت تا رسیدیم به روزهای پایانی اسفند سال ۹۷ خوردیم به سیل عجیب و بی سابقه استان گلستان و داستان ما از ایجا آغاز میشود.
حضرت ابراهیم در آتش امتحان شد و به مرحله امامت رسید. سیدالشهداء وقتی مورد ابتلای دشت کربلا واقع شد، جهان را در نوردید و پس از هزار و اندی سال از آن اتفاق تاریخی کربلا، جهان تازه به آن واقعه عظیم دست پیدا کرده است و کشتی نجات بشریت را شناختند.
ما همه از یک پیامبر واحد هستیم. روزهای پایانی سال ۹۷ برنامههای سازمان تبلیغات را بر روی اعتکاف بسته شد، تمام وقت و شبانه روز سازمان تبلیغات گلستان بودم. روز ۲۷ اسفند، حدود ساعت ده یازده شب بچههای سازمان از کلاله و گنبد و گالیکش زنگ زدند، این جا باران خیلی شدید شده و خیابان و شهر آب گرفته است. مسافرین تو جاده ماندهاند، با اعتکاف چه کنیم.
گفتم: اینجا بارندگی شدیدی رخ داده، همینطور هم مدام بیشتر میشود، لازم شد اعتکاف مناطق سیل زده را تعطیل کردیم. الان هم درگیر سیل هستیم، هم درگیر اعتکاف، حاج آقای قمی توصیه کردند: «یک سری اقدامات خیلی جدی باید انجام بشود. تا من خودم را برسانم گلستان شما دست به کار شوید.»، توصیههای کردند، ما بلافاصله انجام دادیم. شخصا خودم اعتکاف را رها کردم و سپردم به دوستانی که در شهرهای دور از دسترس سیل هستند تا سازماندهی کنند. تمام توان استان را گذاشتم روی سیل، ابتدا رفتیم سراغ دوستان استانداری. گفتیم؛ چه کمکی از ما ساخته است؟
در آن مقطع هنوز سیل لرستان و خوزستان رخ نداده بود، حوزههای علمیه قم و مشهد اعلام کردند، هر تعداد نفر طلبه بخواهید، ما آمادگی اعزام داریم.
یک روز رفته بودیم توی کلآباد و تازه آباد بازدید میدانی داشتیم. آب خیلی بالا آمده بود و با قایق توی گشت و بازرسیها بودیم که دیدم، یک سگ از ترس آب رفته بالای پشت بام، دو شبانه روز گرسنه و تشنه مانده بود. یک طلبه را دیدم، ملبس به لباس روحانیت نان را گرفت از روی دیوار رفت بالا و رفت تا پشت بام، نان را به سگ داد. سگ آنقدر گرسنه بود که با ولع میخورد، یک آب معدنی هم برده بود با خودش، توی ظرفی ریخت که سگ بخورد.
تو سبدهایشان غذا میگذاشتند، خانوادهها بالا میکشیدند از آب معدنی تا نان و غذای گرم میرساندند.
درس دیگری که این نهاد انقلابی ایفا کرد، نشان داد طلبهها هرجائی که باشند میتوانند نقش امداد اجتماعی داشته باشند. یک روحانی اگر در روستائی امام جماعت است، واعظ منبر و پیشنماز ماه مبارک رمضان و محرم است، میتواند نقش اجتماعی امداد رسان هم داشته باشد.
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه