همسر شهید باکری: وقتی شنیدم حمید شهید شده گفتم بهتر!
همسر شهید حمید باکری میگوید: مدتها بود دیگر سفیدی چشم حمید را ندیده بودم. همیشه چشمانش سرخ بود. وقتی هم که خبر شهادتش را دادند گفتم بهتر، الحمدلله!
گروه حماسه و مقاومت هوران؛ حمید دومین شهید خانواده باکری بعد از علی بود. نان حلال پدر انگار آنطور بر نهاد پسرها نشست که همه را عاقبت بخیر کرد. حمید و مهدی (سومین شهید خانواده) هر دو در جزیره مجنون سال ۶۲ به شهادت رسیدند و پیکر هیچکدام هم به عقب برنگشت. بسیاری از نزدیکان حمید میگویند او لحظهای از پا نمینشست و چشمانش دائم از خستگی قرمز بود.
به گزارش هوران؛ فاطمه چهل امیرانی همسر شهید حمید باکری میگوید: مدتها بود دیگر سفیدی چشم حمید را ندیده بودم. همیشه چشمانش سرخ بود. وقتی هم که خبر شهادتش را دادند، گفتم بهتر، الحمدالله! اطرافیان تعجب کردند.
گفتم بالاخره خوابید. حمید خستگیاش در رفت. وقتی هم پشت بیسیم آقا مهدی اعلام میکند که بیسیم را دست حمید بدهید، اما بچهها برای آنکه دشمن متوجه شهادت آقاحمید نشود، میگویند: حمید خوابیده. آقا مهدی با عصبانیت میگوید: الان چه وقت خوابیدن است، بیدارش کنید. میگویند: آقا حمید راستی راستی خوابیده.









