کد خبر:10244
پ
۱۴۰۲-۴۱۲۱۶-۰
شهید حبیب الله عبدالحسینی

مجنون و شیدای شهادت؛ شهید حبیب عبدالحسینی+عکس

۳۰ اردیبهشت سالروز شهادت «شهید حبیب الله عبدالحسینی» مجنون و شیدای شهادت؛ شهید حبیب عبدالحسینی+عکس شهید حبیب الله عبدالحسینی متولد؛ ۱۳۴۵ «روستای سلطان آباد گرگان از استان گلستان، پسر عمومی سردار علی اصغر عبدالحسینی بود که بعد از شهادت علی اصغر «حبیب» بهم ریخت و در روز تشیع شهید اصغر «حبیب بیهوش شد و از […]

۳۰ اردیبهشت سالروز شهادت «شهید حبیب الله عبدالحسینی»

مجنون و شیدای شهادت؛ شهید حبیب عبدالحسینی+عکس

شهید حبیب الله عبدالحسینی متولد؛ ۱۳۴۵ «روستای سلطان آباد گرگان از استان گلستان، پسر عمومی سردار علی اصغر عبدالحسینی بود که بعد از شهادت علی اصغر «حبیب» بهم ریخت و در روز تشیع شهید اصغر «حبیب بیهوش شد و از پای در آمد، حبیب دیگر آن حبیب قبلی نبود.

محدثه نسائی

گروه جهاد و شهادت هوران – شهید حبیب الله عبدالحسینی سال ۱۳۴۵ در خانواده‌ای مسلمان و زحمت‌کش به دنیا آمد.

به گزارش هوران – در ۶ سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا دوم ابتدایی ادامه داد. پس از آن به شغل کشاورزی پرداخت. با ندای انقلاب اسلامی او نیز یکی از مبارزان، علیه رژیم شاهنشاهی شد و با فعالیت‌هایش در این زمینه نقش به‌سزایی را ایفا کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وارد سپاه پاسداران شد و با کمک نیروهای مردمی، بسیج مستضعفین را تشکیل داد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، پس از گذراندن دوره‌های آموزشی عازم مناطق جنگی شد و در جبهه خستگی ناپذیر مهاباد به ادامه تکلیف خود پرداخت. حبیب‌ الله به‌همراه برادران همرزمش در عملیات‌های مختلف علیه نیروهای ضد انقلاب مبارزه ‌کرد تا اینکه در یکی از درگیری‌ها توسط ضد انقلاب به شهادت رسید.

شهید حبیب الله عبدالحسینی مجنون و شیدای شهادت؛ شهید حبیب عبدالحسینی+عکس

از راست شهید حبیب عبدالحسینی غلامعلی نسائی و شهید علی اصغر عبدالحسینی

وصیت نامه

«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»، کسانی که در راه ما جهاد کنند قطعا آنها را به را خویش هدایت می‌کنیم.

خدایا، بارالها، پروردگارا، معبودا، معشوقا، مولایم من ضعیف و ناتوان که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم، چگونه تحمل عذاب تو را می‌توانم داشته باشم. خدایا مرا ببخش، از گناهانم درگذر تو کریم و رحیم هستی. خدایا ما با تو پیمان بسته بودیم که تا پایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنان استوار ماندیم.

شهید حبیب الله عبدالحسینی مجنون و شیدای شهادت؛ شهید حبیب عبدالحسینی+عکس

از راست؛ شهید حبیب عبدالحسینی – شهید علی اصغر عبدالحسینی

و اما شما خانواده عزیز، پدر مهربان و مادر عزیزم از این که مرا با تمام بدبختی‌ها بزرگ کردید و به من آموختید که چگونه راه خوشبختی را برای خودم انتخاب کنم و از این که به من یاد دادید که به جز خدا هیچ کس دیگر را ستایش نکنم، خوشحال هستم. امیدوارم که اجرش را از خداوند بگیرید. مادر جان و پدر جان من در تمام دوران زندگیم جز ناراحتی و رنج شما، کار دیگری نکردم. مرا ببخشید و مرا حلالم کنید تا در روز قیامت خوشحال باشم. مادر جان هیچگاه زحمات تو و پدرم از یادم نمی‌رود از شما حلالیت می‌خواهم.

اما شما برادران عزیزم آرزو دارم که بعد از شهادتم راهم را ادامه دهید و سعی کنید در هر لباسی و در هر کجا هستید به اسلام و قرآن و مردم زحمت کش خدمت کنید. آرزو دارم که بعد از شهادتم، دست بیچارگان و درماندگان را بگیرید و آنان را یاری کنید. آخرین پیام من به شما این است که در کارهای خانه پدرتان را کمک کنید، در نمازهایتان امام و رزمندگان را و محرومین را دعا کنید و از شما نیز حلالیت می‌خواهم.

روستای سلطان آباد گرگان

و اما شما خواهرانم آرزو دارم که شما مثل حضرت زینب (س) باشید، حضرت زینب (س) را الگو و معلم خود قرار دهید، زینب وار زندگی کنید، در کارهایتان و همچنین در کارهای خانه مادر را تنها نگذارید، در نمازهایتان رزمندگان و امام و مجروحین را دعا کنید، سعی کنید مثل حضرت زینب (س) باعفت و باشرف زندگی کنید. از شما نیز حلالیت می‌طلبم.

شهید حبیب الله عبدالحسینی مجنون و شیدای شهادت؛ شهید حبیب عبدالحسینی+عکس

و اما تو همسر عزیزم بعد از شهادتم سعی کن گریه و زاری نکنی، سعی کن مثل زینب باشی که چگونه بر سر بریده برادرش رفت و سعی کرد که گریه نکند و با خیمه نیم سوخته کاروانی ساخت و کاروان را حرکت داد. تو نیز بعد از مرگ من سعی کن فرزندم را به قرآن و خدا و پیامبران آشنا سازی و به او بیاموز که چگونه پدرش جان خود را برای اسلام هدیه کرد و به او بیاموز که معلم پیکار باشد و راه حسین (ع) را ادامه دهد، از همه حلالیت می‌خواهم امید است که در زندگی‌تان موفق و پیروز باشید.

و اما ملت مسلمان و شهید پرور آرزویم این بود که یک روزی دست فقیری را بگیرم، انشاءالله که بعد از من شما به تمام مردم بیچاره کمک کنید، سعی کنید در نمازهایتان امام و رزمندگان و مجروحین جنگ را دعا کنید و سعی کنید به اسلام خدمت کنید. فرزندانتان را به جبهه‌ها بفرستید تا از انقلاب اسلامی دفاع کنند. از همه شما حلالیت می‌خواهم امیدوارم که مرا حلالم کنید و در آخر از کلیه فامیل و دوستان و آشنایان و برادران و غیره حلالیت می‌خواهم.

خدایا جندالله که با سوگند به ثار الله و در لشکر روح الله برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است، حمایت کن. با خمینی تا شهادت رهسپاریم..

شهید حبیب الله عبدالحسینی مجنون و شیدای شهادت؛ شهید حبیب عبدالحسینی+عکس

روز شهادت علی اصغر عبدالحسینی – حبیب بیهوش شده است 

در باره »حبیب» بیشتر بدانید:

شهید حبیب الله عبدالحسینی متولد؛ ۱۳۴۵ «روستای سلطان آباد گرگان از استان گلستان، پسر عمومی سردار علی اصغر عبدالحسینی بود که بعد از شهادت علی اصغر «حبیب» بهم ریخت و در روز تشیع شهید اصغر «حبیب بیهوش شد و از پای در آمد، حبیب دیگر آن حبیب قبلی نبود، شب‌ها سر به بیابان می‌زد و تا دم دمای صبح راه می‌رفت و راه میرفت و گریه می‌کرد، همسرش زهرا محمدی  دچار تشویش و نگرانی شده بود که هربار از پدرم «غلامعلی نسائی» رفیق حبیب، می پرسید چه باید کرد؟ گاهی شب‌ها از خواب می‌پرید و می دوید توی کوچه روستای سلطان آباد و می‌دوید و فریاد می‌زد؛ «اصغر تو گجائی!؟

مظاهر پسر حبیب و زهرا شش ماهه بود که حبیب از فراق اصغر «مجنون و شیدای شهادت» شده بود، آرام نمی‌گرفت به وصال خود «شهادت» برسد.

حبیب در زمستان سال ۱۳۶۲ هنگامی که هجده ساله بود، عازم جبهه کردستان شد، در تاریخ؛ ۳۰ اردیبهشت «۱۳۶۳» در سه راهی شهادت «مهاباد» توسط ضد انقلاب بشهادت رسید.

منبع
تولید محتوا: پایگاه خبری هوران
پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید