کد خبر:6074
شهید حمید کارگر فرمانده گردان حمزه سیدالشهداء(ع)
شهیدی که کفش و غذایش را با فقرا قسمت می کرد
شهید حمید کارگر فرمانده گردان حمزه سیدالشهداء(ع) شهیدی که کفش و غذایش را با فقرا قسمت می کرد *نویسنده: غلامعلی نسائی صبح بیاد کفش حمید افتادم، رفتم دیدم همان کفش قبلیاش را داخل روزنامه گذاشته دیگر حرفی نزدم. به روی حمید نیاوردم، چند روزی گذشت دوباره حمید آمد نزد من و گفت: مادرجان، شرمنده مقداری […]
مادر حمید میگوید: یک روز متوجه شدم حمید وقتی ناهار میخورد در حین غذا خوردن یک لقمه از غذایش را داخل دهانش میگذارد، یک لقمه را هم میگذارد در کیف مدرسه اش. یک روز، مدیر مدرسه من را خواست! گفت: مادر حمید! چرا پسرتان نهارش را به مدرسه میآورد؟چند بار کیف حمید را وارسی کردیم غذای لقمه لقمه داخل کاغذی بسته بندی دیدیم. مگر پسرتان در خانه غدا نمیخورد؟ شما در خانه مشکلی دارید که حمید، غذایش را توی مدرسه میخورد. مادر حمید، حمید را همان لحظه صدا زد و آمد. تا من را دید، به گریه افتاد. گفتم: پسرم، چرا این کار را میکنی؟ مدیر از دست تو خیلی ناراحت است. چرا این کار را میکنی پسرم؟
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه