کد خبر:8701
پ
۱۴۰۲-۲۶۴۶۰
عملیات‌های داوطلبانه خطرناک

خلبانی که منافقین دنبالش بودند

خلبانی که منافقین دنبالش بودند به دلیل انجام عملیات‌های داوطلبانه خطرناک،شهید عبدالکریمی مورد توجه منافقین بود و لازم بود از وی محافظت به عمل آید. یک روز به محافظ می‌گوید من محافظ نمی‌خواهم، مرا رها کن. محافظ هم اصرار بر حفاظت وی داشته است. عبدالکریمی به محافظش می‌گوید که این گونه که تو با من […]

خلبانی که منافقین دنبالش بودند

به دلیل انجام عملیات‌های داوطلبانه خطرناک،شهید عبدالکریمی مورد توجه منافقین بود و لازم بود از وی محافظت به عمل آید. یک روز به محافظ می‌گوید من محافظ نمی‌خواهم، مرا رها کن. محافظ هم اصرار بر حفاظت وی داشته است. عبدالکریمی به محافظش می‌گوید که این گونه که تو با من هستی، من از عبادت لذت نمی‌برم.

حماسه و مقاومت هوران – سرو عبدالکریمی استادخلبان جنگنده و قاری و مدرس قرآن بود که در پایگاه هوایی بندرعباس فعالیت می‌کرد. عبدالکریمی به سبک محمد شحات انور قرآن را تلاوت می‌کرد و وقتی از فرودگاه برای عملیات پرواز می‌کرد، صدای تلاوت قرآن وی در برج مراقبت شنیده می‌شد. این شهید پس از انجام عملیات نیز به تلاوت قرآن می‌پرداخت و به پایگاه هوایی بازمی‌گشت.

مجید زکی‌لو از دوستان این شهید روایت می‌کند: «در سال ۷۰ که برای تدریس قرآن به بندرعباس می‌رفتم، به محض اینکه متوجه حضور من در بندرعباس می‌شد، با خودرو پیکانی که داشت، باعجله خود را به من می‌رساند و در جلسات قرآن حضور می‌یافت و به تلاوت می‌پرداخت و گاه اصرار می‌کرد که اشکالات قرائت وی را بیان کنم. عبدالکریمی به آیات قرآن عمل کرد و جان خود را که ارزشمندترین نعمت وجودی هر انسان است، در راه خدا و قرآن کریم تقدیم کرد و تا پای جان از انقلاب و کشور و ملت دفاع کرد.

در مکه برایش محافظ گذاشته بودند و وی هر کجا که می‌رفت، محافظ نیز با او همراه بود. این موضوع به آن دلیل بود که به دلیل انجام عملیات‌های داوطلبانه خطرناک توسط این شهید، مورد توجه منافقین بود و لازم بود از وی محافظت به عمل آید. یک روز به محافظ می‌گوید من محافظ نمی‌خواهم، مرا رها کن. محافظ هم اصرار بر حفاظت وی داشته است. عبدالکریمی به محافظش می‌گوید که این گونه که تو با من هستی، من از عبادت لذت نمی‌برم. در نهایت توانسته بود محافظ را قانع کند که به تنهایی برای عبادت به بیت‌الله الحرام برود.»

خسرو در زمان استراحت یا در خدمت خانواده بود یا برای دیگر خلبانان و فرزندان کوچک پایگاه هوایی بندرعباس جلسات قرآن تشکیل می‌داد. کودکان را جمع می‌کرد و با وجود درجه سرهنگی که داشت، برای آنها کلاس قرآن برگزار می‌کرد. از ویژگی‌های این شهید تواضع و فروتنی بود که در برابر افراد دیگر از کوچک و بزرگ داشت. هیچ گاه از خودش تعریف نمی‌کرد و تأکید داشت که کارهای انسانی را که انجام می‌دهد دیگران نباید ببینند، چرا که دین این طور دستور داده است.

هواپیمای خسرو دو بار مورد اصابت موشک عراق قرار گرفت و کمر، فک، دست و پایش شکست. وی به مدت ۶ ماه در آلمان بستری بود، ولی هیچگاه نشنیدم و ندیدم که از جانبازی خود در نزد دیگران حرفی بزند. بار دومی که هواپیمای خسرو مورد اصابت موشک عراق قرار می‌گیرد، حدود یک متر در بدنه هواپیما حفره ایجاد می‌شود، با این حال وی «اجکت»(پریدن از هواپیما) نکرده و هواپیما را ترک نمی‌کند و آن را در فرودگاه به زمین می‌نشاند.

پس از جانبازی از خسرو خواستند تا در منزل بماند و دیگر پرواز نکند، ولی او قبول نکرد و در پاسخ به چرایی این موضوع گفت که خیلی سخت است که در منزل بنشینی و بگویند که دوستانت شهید شده‌اند.

خسرو عبدالکریمی هفتم مهرماه سال ۱۳۳۲ در آبادان متولد شد و ساعت ۹:۳۰ ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۷۴ به شهادت رسید.

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید