کد خبر:5977
بچههاي گردان «يارسول(ص)»
نمازش را نشکست، دستش را شکستند
نمازش را نشکست، دستش را شکستند نویسنده: غلامعلی نسائی فرهان اشاره کرد به دستهاي شعبان. هر دو دستش را چسبيد و کشيد. از آن سوي پنجره، مچ دستها را گرفت. آنقدر دستهاي شعبان را به نردههاي فلزي فشار داد که هر دو دست شعبان شکست. هيچکس حق اعتراض نداشت. حماسه و مقاومت هوران – هر […]
شب بود. شعبان ناهيجي، از بچههاي گردان «يارسول(ص)»، اهل شهر هزارسنگر آمل، رفيق سامبکس شهيد نبيپور داشت نماز ميخواند. نماز شعبان يک جورهايي خيلي خاص بود، هولهولکي نبود. از ترس سربازان عراقي هيچوقت خدا مخفي نماز نميخواند، شده بود دائمالتذکر. چپ و راست، عراقيها ميکوبيدند تو کلهاش و تهديد ميکردند: ميکشيمت آخر. اگر ما اين دستهاي تو را نشکستيم…
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه