کد خبر:11326
خاطرات اسارت رزمندگان
بعثیها در ماشینهای نظامی ما را روی هم میانداختند
بعثیها در ماشینهای نظامی ما را روی هم میانداختند شب، بعثیها در آسایشگاه را باز کردند و از بیات یکی از آزادگان مشهدی پرسیدند چه کسی گفته بلوک نزنید، او پاسخ داد، خدا گفته، آنها گفتند اگر ما شما را مجبور کنیم؛ بیات ناگهان یکتیغ از جیبش بیرون آورد، دو بندانگشت خود را قطع کرد […]
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه