شهید صادق مکتبی فرمانده گردان حمزه سیدالشهداء
از سیستان و بلوچستان تا سه راهی فاو
نویسنده: فاطمه بنی یعغوب
مادرم نگران بود، گفت: ربابه تک دختر خانواده است. فکر نمیکنم اصلا به ما بدهند. چون صادق که توی خاش است و آنها ورامین و پیشوا ما روستای محمد آباد. از پدرم پرسیدم به بابای دختر نگفتی؟
گروه جهاد و شهادت هوران – فضه مکتبی خواهر شهید صادق مکتبی – قسمت چهارم – خداحافظی کردیم و رفتم خانه، باشوق و ذوق با مادرم و پدرم در میان گذاشتم. پدرم آدم مذهبی و سنتی بود. دوست داشت صادق زود ازدواج کند. رسم بود پسر قبل از سربازی زن بگیرد. خبرش توی فامیل پیچید که برای صادق میخواهیم «زن» بگیریم. دائی «حاج رجب مکتبی» برادر پدرم گفت: صادق اگر زن میخواهد، من یک دختر خوب سراغ دارم حتما مورد قبول است. خانواده «اعلائی» اهل پیشوای ورامین با ما هم رفت آمد خانوادگی داشت. فکر کردیم خیلی هم خوب است.








