روایتها و کتابها، و جستجوی پاسخ یک پرسش؛
چگونه صدام زیر فشار جنگ تحمیلیاش در قدرت باقی ماند؟
پایگاه خبری هوران – همه میدانستند که رژیم بعث، رژیم جنایتکاری است و خود صدام برای اینکه در قدرت باقی بماند، از ریختن خون و شکنجه در ابعاد گسترده هیچ ابایی ندارد.
به گزارش هوران به نقل از خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) صدام در همان روزهای نخست حمله به ایران، پس از آنکه در رسیدن به هداف اولیهاش ناکام ماند، متوجه اشتباهش شد. از آن پس میکوشید خودش را از باتلاقی که در آن افتاده بود بیرون بکشد، اما موفق نمیشد. به هر دری زد تا جنگ را به طریقی تمام کند، چون حکومتش تاب پایداری زیر فشار جنگ با ایران را نداشت و بسیاری از درون حزب بعث، ولو در خفا، این جنگ را «جنگ صدام» میخواندند و مشکلات ناشی از آن را از چشم او میدیدند.
حتی میدانیم برخیها در داخل عراق، هم از حزب بعث و هم خارج از این حزب، کوشیدند صدام را کنار بزنند و حکومتش را ساقط کنند، اما نتوانستند. صدام در قدرت باقی ماند و کوششهایی را که برای سرنگونیاش انجام گرفت بینتیجه گذاشت.
پرسش مهمی که احتمالاً در این رابطه در ذهن شکل میگیرد این است که چگونه دیکتاتوری مثل او که در جنگ با کشور قویتری میلیاردها دلار بدهی خارجی روی دستش مانده بود و بخش بزرگی از مردم عراق هم از او متنفر بودند، توانست در قدرت باقی بماند و حتی حکومت را – تا سالهای نسبتاً طولانی – حفظ کند؟
هفتهنامه امریکایی «اخبار امریکا و گزارشهای جهان» در هفتمین سال جنگ تحمیلی، ضمن بررسی اوضاع عراق به این پرسش پاسخ داده و نوشت راز تداوم قدرت صدام در بیرحمی و شقاوت او نهفته است. او رئیس رژیمی بود که هیچ خط قرمز اخلاقی، عرفی و شرعی نمیشناخت؛ به هیچ قانون و قاعده و حقی برای دیگران تن نمیداد و محدودیتی در اعدام و شکنجه قائل نمیشد. به تعبیری، رژیم بعث عراق «کریهترین رژیم ممکن در تمام جهان بود.» رژیمی که در همه آزمونها، جزء آزمون بقا شکست خورد و برای این یک «موفقیت» خونهای بسیار ریخت و جنایتهای فراوان کرد.
دیکتاتور بدهکار؛ کشور آشفته و فقیر
اما مجله «اخبار امریکا و گزارشهای جهان» دیگر چه میگفت؟ میگفت صدام در جنگ فرورفته و میلیاردها دلار قرض بالا آورده است. میداند در جنگ به پیروزی نخواهد رسید و میکوشد وام دهندگان خارجی را به دادن چند سال زمان بیشتر برای پرداخت اقساط این وامها راضی کند. «عراق در قرضی ۵۵ میلیارد دلاری فرورفته است و بالاتر از همه جنگی است که عراق پس از گذشت هفت سال از آن و نیم میلیون کشته، این احساس را دارد که نمیتواند در این جنگ پیروز شود. صدام با آگاهی از این، باید کاری انجام دهد تا هم وامدهندگان راضی شوند و هم موقعیتش استحکام یابد. وی سعی دارد با روغنکاری اقتصاد عراق تصویر منزهی از خود ارائه دهد. پول نقدی که عراق از افزایش فروش نفت خود به دست میآورد… برای پرداخت تسلیحات به کار میرود و به وامدهندگان خارجی گفته میشود که برای دریافت پولشان باید صبر پیشه کنند.»
مقاله سپس به تلفات عراق در جنگ و تأثیرات اجتماعی آن، آنچه صدام با رهبران شیعه عراق کرد و نیز نارضایتی گسترده در این کشور اشاره میکند، به آن قساوت و درندهخویی به هدف حفظ قدرت میپردازد و بعد مینویسد «در سالهای اولیه جنگ، صدام با سیاست اقتصادی کَره همراه با تفنگ روحیه مردم را بالا نگه میداشت و این باعث شد که بغداد مبدل به شهری کاملاً مصرفی شود. خاویار روسی به همراه قارچ فرانسوی در رستورانهای زیبا توسط گارسونهای زن با لباسهای عالی استخدامشده از جنوب شرقی آسیا ارائه میشد، اما روزهای خوش سپری شدهاند. مغارهها خالی شدهاند. نزاع بر سر تخم مرغ در بازار سیاه رواج دارد و از آنجایی که وضع اقتصادی موجب شده است سودانیها و مصریها که در عراق به کار رفتگری مشغول بودند به کشورهایشان بازگردانده شوند، اکنون زباله در خیابانهای بغداد روی هم انباشته میشود.» چند شرکت خارجی، قراردادهای خودشان را لغو و عراق را ترک کردهاند، زیرا رژیم صدام از عمل به تعهدات مالیاش عاجز مانده است.
چه کتابهایی درباره این موضوع بخوانیم؟
چکیدهای از مقاله هفتهنامه «اخبار امریکا و گزارشهای جهان» در کتاب «جنگ محدود ایران و امریکا در خلیج فارس» کاری از مهدی انصاری و محمود یزدانفام (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) وجود دارد.
برای پی بردن به عمق قساوت بعثیها، نگاهی به خاطرات آزادگان ما نکات و اطلاعات بسیار باارزشی به خواننده ارائه میکنند. همچنین میتوان از کتاب «اسطورههای عشق» نوشته کمال السید نام برد که روایتی از زندگی در عراق، در دوره صدام است. این کتاب با ترجمه اسما خواجهزاده، به همت انتشارات راهیار منتشر شده است. کتاب «اسطوره های عشق» داستانی از زندگی زنی به نام میسون غازی است که در سالهای حکومت صدام کشته شد. یکی از مضامینی که کمال السید در این داستان – مبتنی بر واقعیت – به آن پرداخته است، همان حرف هفتهنامه امریکایی است، که رژیم بعث به ریاست صدام، هیچ خط قرمزی اخلاقی و عرفی و شرعی نمیشناخت، به هیچ قانون و قاعده و حقی برای دیگران تن نمیداد و محدودیتی در اعدام و شکنجه قایل نبود. همچنین کتاب «جنایتهای ما در خرمشهر» (محمدنبی ابراهیمی، انتشارات سوره مهر) که بازخوانی اعترافات افسران اشغالگر عراقی است، مصادیق دیگری در اثبات درندهخویی رژیم بعث و ماهیت جنایتکار آن محسوب میشود.