فرماندهی شهید مصطفی چمران و آزادسازی سوسنگرد
مهندسی چمران در حفر دقیق خندق لشکرهای زرهی دشمن را فلج میکرد
یکی از مهمترین عملیاتهایی که در آبان ۱۳۵۹ توسط رزمندگان انجام گرفت، آزادی سوسنگرد در بیست و ششم این ماه بود. در جریان آزادسازی این شهر، نام شهید مصطفی چمران و رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم بسیار میدرخشند
گروه حماسه و مقاومت هوران – یکی از مهمترین عملیاتهایی که در آبان ۱۳۵۹ توسط رزمندگان انجام گرفت، آزادی سوسنگرد در بیست و ششم این ماه بود. در جریان آزادسازی این شهر، نام شهید مصطفی چمران و رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم بسیار میدرخشند. دکتر چمران از فرماندهان اصلی عملیات بود و در جریان آزادسازی سوسنگرد زخمی شد. او با وجود مجروحیت و در حالیکه بر اثر اصابت گلوله غرق خون شده بود، با دست به نیروها فرمان میداد و از آنها میخواست هراس به دل راه ندهند و به سوی سوسنگرد پیشروی کنند. به خاطر همین رشادت و حضور پرقدرت در صحنه است که هرگاه نام سوسنگرد را میشنویم به یاد شهید مصطفی چمران میافتیم. در ادامه با چند نفر از رزمندگان حاضر در عملیات آزادسازی سوسنگرد به گفتگو پرداختیم و آنها از نقش مهم و اثرگذار شهید چمران در این عملیات میگویند.
در عملیات شکست حصر سوسنگرد نقش دکتر چمران بسیار برجسته بود. ابتدا که سوسنگرد در محاصره بود، من با تعدادی از نیروها از سمت شمال سوسنگرد عملیات کردیم، چون پشتیبانی نداشتیم نتوانستیم وارد سوسنگرد شویم، برگشتیم. روز قبل از عملیات دکتر چمران را دیدم که در حال صحبت با بنیصدر است و میگوید اگر این تیپ به کمک ما نیاید فردا با همین نیروهای مردمی به سمت سوسنگرد خواهم رفت. اگر زنده برگشتم آبروی تو را میبرم و اگر هم شهید شدم به سود شما خواهد بود.
روز بعد با هماهنگی سرهنگ شهبازی فرمانده تیپ۲ لشکر ۹۲ زرهی قرار شد همراه گروههای مردمی وارد عمل شویم. همینطور شد و تمام نیروهای چمران با خود دکتر ۵۰۰ متر جلوتر از تانکها حمله کردند و قبل از اینکه تانکها به خط دشمن برسند موفق شدند تعداد زیادی از تانکهای دشمن را بزنند و دشمن فرار کند. خوشبختانه نیروهای خودی هم به سرعت آمدند و مواضع مهم را گرفتند. دکتر چمران آنجا زخمی شد و ایشان را به اهواز بردیم.
اگر شهید چمران نبود خوزستان هم نبود. بنیصدر و همراهانش نظرشان این بود زمین بدهند زمان بخرند. اگر دشمن سوسنگرد را میگرفت برای رسیدن به تپههای اللهاکبر راه پیدا میکرد و بعد به اهواز میرسید. شهید چمران برای شکستن حصر سوسنگرد خیلی زحمت کشید. وجود ایشان باعث شده بود تعداد زیادی نیرو کنارش جمع شوند. دشمن چندین دفعه هم از سمت هویزه تلاش کرده بود وارد سوسنگرد شود. خدا سرهنگ رستمی را رحمت کند. با یک گروه ۴۰ نفره از هوابرد و بدون لباس نظامی آمد و جزو اولین نفراتی بودند که مقابل گارد مخصوص ارتش بعث ایستادگی کردند. روزهای قبلش پادشاه اردن قول دادن کلید طلایی سوسنگرد را به صدام داده و صدام حساب ویژهای روی این شهر باز کرده بود. شهید رستمی و نیروهایش سه ماه روی جاده سوسنگرد به هویزه شبانهروز مقاومت و کار کردند. الان گفتن از آن روزها ساده است ولی ما محشر کبری را میدیدیم و برای دفاع از شهر جوانهای زیادی را از دست دادیم.
راوی: رحیم باویفر/ از رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم
ما در شکست حصر سوسنگرد کاملاً پارتیزانی عمل کردیم. دکتر چمران در آزادسازی سوسنگرد زخمی شد. آنجا ما محاصره شده بودیم و با ترفندهایی که در جنگهای پارتیزانی آموخته بودیم، توانستیم از دست نیروهای بعثی جان سالم بهدر بریم. از محور غربی سوسنگرد که به طرف رودخانه بود به سمت جادهای که دکتر چمران آنجا حضور داشت رفتیم و به آنها ملحق شدیم. دکتر و بچههای جنگهای نامنظم توانستند با موشکهایی که در اختیار داشتند تانکهای عراقی را منهدم کنند و محاصره دشمن را بشکنند. در ستاد جنگهای نامنظم و در فرماندهی کل نیروهای مشترک که محور عملیاتها را مشخص میکردند طرح عملیاتها ریخته میشد. چون در عملیاتها مکان خاصی برای استقرار نداشتیم عملیاتهایمان به جنگهای نامنظم معروف شد. منطقهای را شناسایی میکردیم و وارد عمل میشدیم. ما در جنگهای نامنظم موفقیتهای زیادی داشتیم. شکست حصر سوسنگرد نمونهای از موفقیتهای ما در جنگهای نامنظم بود. خندقی که دور شهر سوسنگرد کنده بودیم ترفند شهید چمران برای عملیات بود و تأثیر بسزایی در پیروزی نیروهای ایرانی داشت. کندن این خندق جلوی پیشرویهای دشمن که میخواست خودش را به اهواز نزدیک کند گرفت و آنها نتوانستند حرکت رو به جلویی داشته باشند. بعد از آن بعثیها بیشتر به فکر دفاع بودند تا پیشروی. برنامهریزیهای ما در جنگهای نامنظم شاید به هفته و روز و ساعت نمیکشید. در جنگ منظم وقتی در یک منطقهای مستقر میشوند، از ماههای قبل شناسایی کامل انجام میدهند ولی ما همه عملیات اطلاعاتی و شناسایی را به سرعت هرچه تمامتر انجام میدادیم.
مختار احمدیپور/ از موتورسواران ستاد جنگهای نامنظم
به نظر من اگر چمران در جنگ نبود، ایران خوزستان را از دست داده بود. اوایل جنگ زمانی که عراق حمله کرد قادر نبودیم جلویش را بگیریم. در نظر بگیرید ۳۲ نیروی پیاده با ام یک و برنو در ماههای اول جنگ چگونه میخواست مقابل لشکر مکانیزه دشمن کاری انجام دهد. به همین دلیل عراقیها در مدتزمان کوتاهی هویزه را گرفتند و تا سه، چهار کیلومتری اهواز آمدند. آن زمان دولت هم نسبت به جنگ خیانت و ارتش را منع میکرد نیروهایش به ستاد جنگهای نامنظم و سپاه کمک کنند. در آن زمان و با آن وضعیت، چمران به وسیله لودرهای جهاد کانالهایی حفر کرده بود که آب رودخانهکرخه را به سمت دشتهای اطراف سوسنگرد روان کند. شهید چمران با همین تاکتیک چندماهی با آب جلوی عراقیها را گرفت. عراقیها تا چندین ماه فقط از داخل گل میتوانستند خودشان را نجات دهند. بعضی شبها که آب کارون بالا میزد مجبور میشدند عقب برگردند و جلوی خودشان سد و خاکریز بزنند تا آب آنها را نبرد. فکر شهید چمران در استفاده از رودخانه کارون باعث شد اهواز را نگه دارد تا ارتش رفتهرفته بازسازی شود، بنیصدر از کشور فرار کند و ایران بتواند مقابل عراق مقاومت کند.
سعید ابوالحسن چوبدار/ از همرزمان دکتر چمران
یک روستا بین سوسنگرد و هویزه به نام «آلبو عفریه» وجود داشت که چندین بار بین نیروهای خودی و دشمن دست به دست شد. در یکی از عملیاتها که در این منطقه رخ داد، دو نفر از بچههای ما به نامهای مراد کیپور و احمد ابراهیمنژاد مجروح شدند. یکی پای چپ و دیگری پای راستش را از دست داده بود. آنها را به شیراز فرستادند که چند روز بعد نیمههای شب شنیدیم مراد به شهادت رسیده است. از آنجا که فکر میکردیم نحوه شهادتش نیاز به بررسی دارد، همان شب به اتفاق چند نفر از بچهها تصمیم گرفتیم به شیراز برویم و از چگونگی شهادتش مطلع شویم، اما مسئولان مانعمان شدند. دکتر آن زمان مجروح شده و در ستاد استراحت میکرد. دقیقاً یادم میآید حوالی دو نیمه شب بود که بگو و مگوی ما بالا گرفت و دکتر از خواب بیدار شد. با همان حالت مجروحیت و عصای دستیاش آمد و علت سر و صداها را جویا شد. شاید اگر شخص دیگری بود با وجود وضعیت جسمی نابسامان و خواب زدگیاش در نیمههای شب، طور دیگری با ما برخورد میکرد، اما دکتر با حوصله به حرفهای ما گوش داد و با درک حساسیتی که این موضوع برایمان داشت، از استراحت خود گذشت و حتی امکانات سفر ما به شیراز را شخصاً فراهم کرد. چنین رفتارهایی بود که باعث میشد تمامی نیروها فرماندهی ایشان را با دل و جان پذیرا باشند.
به جرئت میتوان گفت دکتر چمران، فردی بود که اگر شهید نمیشد اکنون یکی از برجستهترین افراد نظامی جهان شمرده میشد. هرچند حالا نیز مجامع نظامی دنیا ایشان را به عنوان یک فرد توانمند قبول دارند. چمران در شرایط اوایل جنگ که نیروهای نظامی ما در شرایط خوبی قرار نداشتند، به جبهه خودی جان داد. او به محض ورودش به منطقه، به مهندسی جنگ پرداخت. اولین کانال با نام کانال سلمان به ابتکار دکتر زده شد و سپس کانال دیگری که یک سرش به کارون و سر دیگرش به هور متصل میشد تحت نظر چمران در منطقه حفر شد. در هر دو طرف این کانال نیز موانع خورشیدی به صورت استوانه کار گذاشته شدند که مانع از عبور تانکهای دشمن میشدند. به تعبیری شاید بتوان گفت این موانع خورشیدی حتی مورد تقلید دشمن قرار گرفتند و رزمندگان ما در عملیات والفجر ۸ استفاده دشمن از اینگونه موانع را به یاد دارند.
همچنین دکتر چمران را میتوان یکی از بنیانگذاران جنگهای آبی و خاکی دانست، آن هنگام که با بیلیاقتی بنیصدر نیروهای ما در عملیات ۲۸ صفر ضربه سختی از دشمن خوردند، به ابتکار چمران روی رودخانه کرخه موانعی ایجاد شد تا آب این رود از حمیدیه تا سوسنگرد را فرا بگیرد و به این ترتیب تانکهای دشمن زمینگیر شوند وگرنه امکان داشت بعثیها حتی تا اهواز پیشروی کنند. پلهای خیبر دیگر ابتکار چمران را شامل میشوند. نحوه ساخت این پلها به این صورت بود که روی تیوپهای کامیون تختههایی بسته میشد و با تشکیل سریع یک پل نیروها میتوانستند روی آن تردد کنند. تشکیل واحد موتورسواران ابتکار دیگری بود که قبلاً نیز به آن اشاره کردم. احداث اولین خاکریزها و موانع دیگر هم از تجربه و نبوغ نظامی دکتر نشئت میگرفتند. حتی ایشان به اتفاق شهید مهندس مجد موشکهایی را طراحی و ساخته بودند که قادر به انهدام پلهای دشمن بودند.