کد خبر:12365
پ
۱۷۰۵۹۴۲۹۴
شهید زنده به خانه باز می گرده

شهیدی که زنده به خانه برگشت

شهیدی که زنده به خانه برگشت یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «خبر شهادت مرا به خانواده‌ام داده بودند و آن‌ها منتظر تشییع جنازه بودند! وقتی من را دیدند، نمی‌دانستند گریه کنند یا بخندند». حماسه و مقاومت هوران – در ۸ سال جنگ تحمیلی، مواردی پیش می‌آمد که به اشتباه خبر شهادت یکی از […]

شهیدی که زنده به خانه برگشت

یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «خبر شهادت مرا به خانواده‌ام داده بودند و آن‌ها منتظر تشییع جنازه بودند! وقتی من را دیدند، نمی‌دانستند گریه کنند یا بخندند».

حماسه و مقاومت هوران – در ۸ سال جنگ تحمیلی، مواردی پیش می‌آمد که به اشتباه خبر شهادت یکی از رزمنده‌ها را به خانواده‌ او می‌دادند.

روایتی که می‌خوانید، خاطره‌ای از حسین عظیمی، یکی از رزمندگان دفاع مقدس، است که در کتاب «خاکریز و خاطره» آمده است.

«یک روز آقای حسن‌زاده، فرمانده قرارگاه پمپاژ، به من گفت: «برو اهواز و با خانواده‌ت تماس بگیر؛ مثل اینکه خبر شهادتت را به خانواده‌ت دادند و اونا هم منتظر تشییع جنازتند!»

فکر کردم شوخی می‌کند؛ اما وقتی قیافه جدی و نگران او را دیدم گفتم: «نمی‌شه که اینجا رو ول کنم و برم اهواز. نمی‌تونم بهشون خبر بدم که سالمم.»

فرمانده هم نه گذاشت و نه برداشت و گفت: «پس شما تسویه حساب کن و برگرد خونه!»

وقتی رسیدم پشت درب خانه، صحنه‌ای دیدم که هرگز فراموش نمی‌کنم. کوچک‌ترها از دیدنم ترسیده بودند و باور نمی‌کردند خودم باشم. بزرگ‌ترها از دیدنم شوکه شده و نمی‌توانستند قدم از قدم بردارند.

خلاصه آن روز با چهره‌هایی مواجه شدم که نه گریه‌شان معلوم بود و نه خنده‌شان!»

پایان پیام/

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید