کد خبر:11622
پ
۱۴۰۲-۶۸۴۰۰
لشکر متوهم منافقین در صدام

چگونه یک لشکر متوهم خود را به نابودی کشاند

چگونه یک لشکر متوهم خود را به نابودی کشاند قرار بود منافقین عملیات اصلی خود را علیه کشورمان در مهر ۱۳۶۷ به اجرا درآورند، اما، چون قطعنامه ۵۹۸ در ۲۷ تیرماه رسماً از سوی ایران پذیرفته شد، آن‌ها که عجله داشتند زودتر تهران را فتح کنند، عملیات‌شان را دو ماه جلوتر انداختند. گروه حماسه و […]

چگونه یک لشکر متوهم خود را به نابودی کشاند

قرار بود منافقین عملیات اصلی خود را علیه کشورمان در مهر ۱۳۶۷ به اجرا درآورند، اما، چون قطعنامه ۵۹۸ در ۲۷ تیرماه رسماً از سوی ایران پذیرفته شد، آن‌ها که عجله داشتند زودتر تهران را فتح کنند، عملیات‌شان را دو ماه جلوتر انداختند.

گروه حماسه و مقاومت هوران – عصر سوم مرداد ۱۳۶۷ حرکتی که آن را فروغ جاویدان می‌نامیدند، آغاز کردند؛ این فروغ ناکام قرار بود ظرف ۲۴ ساعت تهران را فتح کند، کاری که ارتش بعث عراق سال جنگ نتوانسته بود ظرف هشت سال انجام دهد، در عرض یک روز به اتمام برساند!

لشکر متوهم

در کنار توانمندی رزمندگان کشورمان و همینطور عوامل دیگری که در شکست سنگین منافقین در عملیات مرصاد دخیل بودند، باید «توهم» را از عوامل اصلی به نابودی کشاندن این فرقه خائن بدانیم. آن‌ها در چنان اوهامی به سرمی‌بردند که به واقع تصور می‌کردند در عرض یک روز می‌توانند بر رزمندگانی که هشت سال در برابر جهان کفر ایستادگی کرده بودند، به پیروزی برسند.

منافقین در توهم‌شان تا به آنجا پیش رفته بودند که برای هر ساعت از عملیات یک روزه‌شان جدولی طراحی کرده بودند و طبق این جدول که نمونه‌ای از آن در کتاب «بن‌بست در استراتژی؛ شکست در تاکتیک» اثر مرحوم سردار ناصر شعبانی منتشر شده است، ستون نفاق ساعت ۱۶ عصر از مرز عبور می‌کردند و سپس به شهر‌های بزرگی، چون کرمانشاه، همدان، قزوین و نهایتاً تهران را طبق برنامه و ساعت مشخصی تصرف می‌کردند. چهارم مرداد، یعنی درست ۲۴ ساعت بعد، جشن پیروزی خود را در میدان آزادی برگزار می‌کنند!

توهم منافقین در اطمینان از پیروزی‌شان به حدی بود که بدون رعایت کوچک‌ترین اصول نظامی، از جاده‌های اصلی تردد می‌کردند و با نفربر‌های کاسکاول برزیلی که در اختیار داشتند، به سرعت پیش می‌راندند. بدون آنکه درک درستی از محیط پیرامون‌شان داشته باشند.

کار به جایی کشید وقتی به تنگه چهارزبر رسیدند و خاکریزی که رزمنده‌ها مقابل‌شان ایجاده کرده بودند را دیدند، طبق گفته شاهدان، نفربر پیش‌رو که یک زن راننده آن بود، بدون توقف و با سرعت خود را به خاکریز کوبید تا خروار‌ها خاک و سنگ را با یک حرکت جابه‌جا کند! اما این نفربر پس از برخورد به خاکریز مملو از خاک و سنگ، به راحتی واژگون شد و سرنشینانش به هلاکت رسیدند.

همدان در اسرع وقت

در کتاب روند جنگ ایران و عراق می‌خوانیم که وقتی منافقین در جلسه توجیهی قصد داشتند صدام را به عملیات خود قانع کنند، رجوی گفته بود نیرو‌های او می‌توانند ظرف چند ساعت به عمق ۲۵۰ کیلومتری ایران رسوخ کنند و همدان را به تصرف درآورند. اینچنین بود که صدام با ورود آن‌ها به ایران موافقت کرد و ارتش عراق با گرفتن نواحی مرزی و بمباران پایگاه‌های هوایی ایران در استان‌های کرمانشاه، همدان و کردستان راه را برای ستون نفاق باز کرد.
منافقین شهر‌هایی مثل کرند غرب و اسلام‌آباد را در همان روز سوم مرداد تصرف کردند، اما در روز چهارم مرداد، یعنی همان روزی که قرار بود به تهران برسند، در تنگه چهارزبر گیر افتادند. روز بعد نیز آتش از زمین و آسمان روی ستون طویل منافقین بارید و نفرات این ستون نفرین شده، جهنمی را که به منافقان وعده داده شده را به عینه دیدند و بسیاری‌شان به هلاکت رسیدند.

تنها در لحظات آخر بود که چشم برخی فریب‌خوردگان فرقه رجوی به توهمی که او در ذهن‌شان جا کرده بود باز شد و طبق شنودی که از بیسیم آن‌ها به دست آمده، در واپسین لحظات عمرشان شروع به ناسزا گفتن به رجوی و سران سازمان کردند. در این بین صدام نیز از ناسزای منافقین در امان نبود، چراکه جنگنده‌های بعثی در یک نوبت (عمداً یا سهواً) ستون نفاق را بمباران کردند!

پایگاه خبری هوران
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

کلید مقابل را فعال کنید