قصهٔ کودکان زخمی غزه؛ به روایت خون و اشک و تاریکی
نویسنده: غلامعلی نسائی
اما در دلِ این تاریکی، نورِ کوچکی زنده ماند. مقاومتی که نه در شعار، که در نفسهای آخرشان جاری بود. هر قطره خونشان، شعری شد بر دیوار تاریخ…
پایگاه خبری هوران – سایهٔ مار هفتسر صهیونیسم از همان ابتدا بر گهوارهها افتاد. نیشهای سمیاش را در خواب و بیداری بر پیکر معصومان فرود آورد، زهرش را در شیر مادران و آب آشامیدنی ریخت. کودکان غزه، زالوی خونآشام را بر زخمهایشان حس کردند؛ موجودی که جرعهجرعه زندگی را از رگهای باریکشان مکید و به جایش درد گذاشت.
خونِ بازیگوشی از تنشان رفته بود، اما اشکهایشان بیصدا بر زمین میچکید، چون دنیا گوشهایش را بسته بود.
دیو اسباببازیشکن آمد و آخرین نشانههای شادی را لگدمال کرد. عروسکهای پاره، توپهای منفجرشده، و مدادرنگیهای شکسته، زیر پای او خرد شدند.
کودکان، دیگر نه روی کاغذ، که بر دیوارهای ویران نقاشی کشیدند؛ خانههایی که دیگر وجود نداشتند. سقفها یکی پس از دیگری فرو ریخت و آوار، صدای خندهها را برای همیشه خفه کرد.
دستهای کوچک از میان خاکسترها بیرون ماند، بیآنکه کسی بگیردشان.
شبها، ترس همخانهشان شد. خوابیدن شجاعت میخواست، چون هر لحظه ممکن بود انفجاری، آخرین رویاهایشان را ناتمام بگذارد.
در تاریکی، چشمهایشان باز میماند و به سقفِ آسمان خیره میشدند—آسمانی که گاهی ستارهها هم از دیدن غزه خودداری میکردند.
مادران، داغدیده و خالی از اشک، آنها را در آغوش میگرفتند، اما آغوششان لرزان بود از ترسِ از دست دادنِ باقی ماندهها.
آب، که روزی زلال بود، حالا با گل و خون مخلوط شده بود. کودکان با لبهای خشکیده به سوی قطرهای آب میخزیدند، اما حتی ابرهای باران هم زهرآلود شده بودند. تشنگی، گرسنگی، و زخمهای بیمرهم، جسم و روحشان را میخورد.
سوالهای بیجواب در چشمانشان میچرخید: “چرا ما؟ چرا هیچکس نمیآید؟”
اما در دلِ این تاریکی، نورِ کوچکی زنده ماند. مقاومتی که نه در شعار، که در نفسهای آخرشان جاری بود. هر قطره خونشان، شعری شد بر دیوار تاریخ؛ هر نگاه معصوم، آینهای شد برای جهانی که خود را به خواب زده بود.
کودکان غزه رفتند، اما قصهشان باقی ماند، قصهای که فریاد میزند: ما را نخواهید کشت؛ ما در خاطرهٔ زمان زندهایم. و مار هفتسر، هرچند قوی، روزی خواهد مرد.
اما کودکانِ غزه، در آسمانها میدرخشند و زمین، روزی از عطرِ نامشان پر خواهد شد.
حکایت مظلومیت شهداء غزه همچنان ادادمه دارد/هوران
انفجار، رویاهای ناتمام، غلامعلی نسائی، پایگاه هوران، هوران، پایگاه خبری هوران، هوران، آسمان بیستاره، تشنگی، گرسنگی، زهر، درد، بیپناهی، عروسکهای پاره، مدادرنگیهای شکسته، غزهپایگاه هوران، هوران، پایگاه خبری هوران، هوران، ابرهای زهرآلود، قطرههای خون، شعر مقاومت، تاریخ غزه، فریاد خاموش، مار هفتسر، شهادت، عطر نامها، آسمان غزه، زمین غزه، بیعدالتیجرعههای زندگی، نیشهای سمی، گهوارههای سوگوار، آخرین نفسها، چشمان معصوم، سوالهای بیجواب، لبهای خشکیده، آب آلوده، شیر مادران، غلامعلی نسائی، پایگاه هوران، غزهغلامعلی نسائی، پایگاه هوران، هوران، پایگاه خبری هوران، هوران، دیوارهای ویران، خانههای نابودشده، خندههای خفهشده، دستهای کوچک، خاکستر، شبهای سیاه، غزه، غلامعلی نسائیکودکان غزه، خون و اشک، تاریکی، غلامعلی نسائی، پایگاه هوران، هوران، پایگاه خبری هوران، هوران، صهیونیسم، زخمهای معصومان، مادران داغدیده، مقاومت، ویرانی، آوار، ترس، غزههوران، پایگاه خبری هوران، هوران، سقفهای فروریخته، اسباببازیهای خردشده، نقاشیهای دیواری، خاطرهٔ زمان غلامعلی نسائی، پایگاه هوران، هوران، پایگاه خبری هوران، هوران، غزه