کد خبر:14361
گردان مسلم ابن عقیل(ع) - قسمت 5
بچههای گروهان سلمان در شب ۲۵ بهمن ۱۳۹۴
گردان مسلم ابن عقیل(ع) – قسمت ۵ بچههای گروهان سلمان در شب برفی ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ به سمت نقطه رهائی *نویسنده: غلامعلی نسائی گفتم: کجائی پسر؟ اینجا «پرتگاهه» مهرداد نشست، هنوز سی ثانیه نگذشته بود، از ته چکل (گودی ته دره و پرتگاه) صدای مهیبی بلند شد. «شتلق! دَنگ و دوُنگ…» گروه حماسه و مقاومت […]
ساعتي بعد، هوا که روشن شد از برف و يخبندان رد شديم. از بلندي عبور كرديم و وارد شياري شديم. به جادۀ «ملخخور» كه به تازگي ايجاد شده بود رسيديم. يك طرفش كوه بود و در طرف ديگرش شيار و شيبِ تند. «لودرها» جاده را تسطيح ميكردند. در «خرمال» عراق بوديم و «لشکرخط شکن ۲۵ کربلا» داشت در شيار «سوُرن» براي عقبۀ عمليات جاده ميزد. ماشينها ميتوانستند از هفتتپه تا آنجا را بروند و بيايند و من در تعجب بودم که چرا ما را از اين نقطه نياوردند!
مطالب مرتبط
ارسال دیدگاه