شهید هيثم أبو علي الطباطبائي
روایت ترور هيثم الطباطبائی؛ فرمانده پنهان حزبالله در ضاحیه جنوبی
نویسنده: غلامعلی نسائی
انفجار شدید در ضاحیه جنوبی بیروت، هيثم علی الطباطبائی، فرمانده برجسته حزبالله را به هدف تازه حمله دقیق اسرائیل بدل کرد؛ مردی که سالها در سایه جبهههای سوریه و جنگ حمایتی غزه نقش کلیدی داشت.
پایگاه خبری هوران – در کوچههای جنوب بیروت، جایی که صدای مؤذن با زنگ خطر جنگ درهم میرفت، «هيثم علی الطباطبائی» بزرگ شد؛ کودکی آرام با چشمانی که زودتر از سنش جدیت را فهمیده بود. در همان سالهای نوجوانی، وقتی جنوب لبنان زیر فشار اشغال گرفتار بود، نخستین دانههای تعهد در او جوانه زد. از خانوادهای ریشهدار میآمد؛ پیوندی از اصالت ایرانی و خاکِ لبنانی، و همین ریشه دوگانه، او را بیشتر در زمین مقاومت کاشت.

در آغاز دههی جوانی، به حلقههایی پیوست که بعدها ستونهای حزبالله شدند. آن روزها کسی نامش را نمیشناخت؛ تنها جوانی بود که بیش از حرفزدن، عمل میکرد. آموزش نظامی، شناسایی، کار میدانی و حضور در محورهای نخستین مقاومت، شخصیت او را آرامآرام ساخت. فرماندهان قدیمیتر، پشتکارش را دیدند و او را وارد لایههای پیچیدهتر از ساختار نظامی کردند.
با آغاز جنگ سوریه، نقش او گستردهتر شد. الطبطبائی در چندین جبهه حضور یافت؛ از نبردهای شهر به شهر تا تثبیت خطوط دفاعی در جنوب سوریه. او نه صرفاً یک فرمانده میدانی، بلکه معمار شبکهای بود که حضور حزبالله را در مرزهای دمشق و قنیطره سامان داد. همانجا بود که اسرائیل نخستین بار تصمیم گرفت او را حذف کند؛ یک حمله دقیق که او را هدف گرفت اما نتوانست مسیرش را قطع کند.

سالها بعد، نام او در کنار طراحان اصلی «جنگ حمایتی» حزبالله برای مقاومت فلسطین در غزه قرار گرفت. الطبطبائی یکی از مغزهای پشت پرده بود؛ هماهنگیها، انتقال تجربه، پیوندهای عملیاتی و مسیرهای پنهانی که خطوط میان لبنان، سوریه و غزه را به هم وصل میکرد. پس از ترور فؤاد شکر، وزن او در ساختار فرماندهی بیشتر شد و در دوره پس از آتشبس، مسئولیت محورهای حساس را بر دوش گرفت. رسانههای عبری، او را «هدف زرین» مینامیدند؛ مردی که حذفش میتوانست تعادل میدان را تغییر دهد.

عصر یکشنبه، در ضاحیه جنوبی بیروت، انفجاری مهیب سکوت محله را در هم شکست. ساختمان مسکونیای که سالها پناه خانوادهها بود، در شعلههای حمله هوایی اسرائیل فرو ریخت. دود که از میان رفت، نامی که سالها پنهان میزیست آشکار شد: هيثم علی الطبطبائی.

شهادتش پایان یک زندگی پرفراز و فرود بود؛ زندگیِ مردی که بیسروصدا ساخت، پنهان جنگید و تنها با مرگش، بزرگیاش آشکار شد. در رزومهاش عنوانهای پر زرقوبرق نبود؛ اما در میدان، جای خالیاش سنگینتر از هر عنوانی است. او از کوچههای ساده ضاحیه برخاست و در همان کوچهها به داستانی ماندگار بدل شد.