قطرههای خون بر روی میکروفون؛ وداع با “محمد قریقع” راوی رنجهای غزه
نویسنده: غلامعلی نسائی
در آسمان، پرچمهای سیاه و سرخ، در باد سوگوار میرقصیدند و در دل هر کودک، جرقهای از ایمان و ایستادگی روشنتر میشد. محمد قریقع رفت تا حقیقت را جاودان کند.
پایگاه خبری هوران – در میان ویرانههای غزه، هنوز صدای محمد قریقع در گوش شهر میپیچید؛ همان صدایی که روزی لرزش انفجارها را به جهان گزارش میداد. او نه تنها خبرنگار، که وجدان بیدار یک ملت بود. روزی که آسمان غزه از آتش و دود پر شد، محمد همچنان میکروفون به دست، میان کوچههای خونین میدوید. هر تصویر، هر جمله و هر آهش، گواهی بود بر زخمهای این سرزمین.

قطرههای خون بر میکروفونش نشست؛ گویی خود خبر، با خون امضا شده باشد. او آخرین پیامش را به دوربین گفت: «ای جهان! ما هنوز ایستادهایم…» و سپس گلولهای ناجوانمردانه، روایتگر بزرگ غزه را به خاک سپرد.
پیکر محمد بر دوش یارانش آرام میرفت، در حالی که میکروفون خونآلودش پیشاپیش تابوت حرکت میکرد؛ نماد قلمی که هرگز خاموش نمیشود. زنان، چفیه به گردن و اشک بر گونه، در کوچهها زمزمه میکردند: «او رفت، اما صدایش ماند.»
در آسمان، پرچمهای سیاه و سرخ، در باد سوگوار میرقصیدند و در دل هر کودک، جرقهای از ایمان و ایستادگی روشنتر میشد. محمد قریقع رفت تا حقیقت را جاودان کند؛ رفت تا جهان بداند که حتی اگر خانهها ویران شوند، روایت فلسطین هرگز فرو نخواهد ریخت.
از آن روز، هر بار که خبرنگاری در غزه میکروفونی به دست میگیرد، گویی با قسمتی از روح محمد سخن میگوید. صدای او، صدای تمام شهیدان رسانه است؛ فریادی که در برابر سکوت جهانیان ایستاد و تا ابد در تاریخ خواهد ماند.