- پایگاه خبری هوران - http://houran.ir/fa -

معتصم‌بالله؛ شهیدی که فصاحت زبانش همه را شگفت‌زده کرد

شهیدِ معتصم‌بالله، خالد العایله

معتصم‌بالله؛ شهیدی که فصاحت زبانش همه را شگفت‌زده کرد

“نامش را «برادر شَرور» گذاشته بودند، اما دل‌ها را با مهری بی‌کران تسخیر کرد. معتصم و پدرش، دو ققنوسی که در آتش جنگ، با هم بال گشودند و به شهادت رسیدند…”

پایگاه خبری هوران – “معتصم‌بالله، کودکی با چشمانی پر از آرزو و زبانی فصیح، همیشه در رویای شهادت می‌زیست. او و پدرش، دست در دست هم، به سوگندشان وفا کردند و در آسمان غزه به کاروان شهیدان پیوستند…”

برادرش در نامه‌ای به گوش‌های شنوای ما نوشت: «این برادر من است، همان که همیشه او را “برادر شَرور” خطاب می‌کردم؛ اما با همه‌ی شیطنت‌ها، محبوب دل‌ها بود. هر که او را می‌شناخت، دل به مهرش می‌باخت. بی‌اجازه به قلب‌ها راه می‌یافت و در آن جا می‌ماند. همه از فصاحت زبان و تیزهوشی‌اش در شگفت بودند؛ گویی بر همه‌چیز آگاه بود! سال‌های عمرش اندک، اما خِرَدش بزرگ بود.

معتصم به پدرش سخت دلبسته بود. هر کجا که می‌رفت، تنها یک نام بر زبان داشت: “پدر!” تا آن‌که با هم رفتند… و با هم به شهادت رسیدند. از همان آغازِ طوفانِ آتش و خون، سرودهای شهادت را زمزمه می‌کرد و تکرار می‌نمود: “می‌خواهیم شهید شویم!” — هرچند شاید معنای ژرف آن را به‌درستی نمی‌دانست. می‌گفت: “پدر، سیدُالله — که رحمتش باد — به تو سلام می‌رساند. بیا برویم پیش او…”

شهیدِ معتصم‌بالله، خالد العایله

عزیزِ من، ای “عصوم”، با رفتنت دل‌ها را شکستی! رحیل تو دردی بود بی‌پایان، زخمی که مرهمی ندارد.»

روایت هوران از #شهدای_غزه