خون بر خاک، عهد بر آسمان: حماسهی دو برادر احمد و محمد دراغمه
Posted By
پایگاه خبری هوران
On
In
اسلایدر,برگـزیده |
No Comments
خون بر خاک، عهد بر آسمان: حماسهی دو برادر احمد و محمد دراغمه
نویسنده: غلامعلی نسائی
پایگاه خبری هوران – دو برادر، دو شهید، یک عهد: احمد و محمد دراغمه، گرگهای تنها و سرداران بیتابوت طوباس، که خونشان را با خاک فلسطین آمیختند تا آزادی بروید.
سحرگاه سهشنبه، بادهای شرقی طوباس، بوی باروت را پیشخور میکرد. محمد دراغمه، همان گرگ تنها، با تفنگِ برادر شهیدش — احمد دراغمه – «الجَغل» — به کمین نشسته بود. جلیقهای بر تن داشت که نشانِ زخمهای کهنهی زندانهای اریحا را بر خود حمل میکرد: ۱۵۴ روز شکنجه، ۱۵۴ شب مقاومت. حالا، او نه یک زندانی که توفانی بود با دو خشاب و یک ارادهی آهنین…
سایهاش هنوز بر دیوارهای طوباس میلغزد؛ احمد «الجَغل» — فرماندهای که خاکریزها را با نفسهایش میساخت. پیش از آنکه گلولههای اشغالگر، سینهاش را بدوزند، قلبِ گردان طوباس بود: قدیسِ بیصلیبِ گردانهای القدس.
وقتی در کوچههای اردوگاهها قدم میزد، بچهها به جای ترس، شجاعت را از چینِ پیشانیاش میدزدیدند. سلاحش را مثل دعا بلند میکرد و حمله را مثل نماز آغاز مینمود. یک سال پیش، در همان زمینهای شرقی طوباس، خونش را به خاک بخشید، اما پیش از شهادت، مشتی از خاکِ آنجا را در مشتِ برادر کوچکترش، «محمد»، فشرد و گفت: «این را تا آزادی نگه دار…»
و محمد، آن روز صبح در ایستگاه «تیاسر»، همان خاک را با باروت آمیخت. و آنگاه در سحرگاه سهشنبه، بادهای شرقی طوباس، بوی باروت را پیشخور میکرد. محمد دراغمه، همان گرگ تنها، با تفنگِ برادر شهیدش — احمد «الجغل» — به کمین نشسته بود. جلیقهای بر تن داشت که نشانِ زخمهای کهنهی زندانهای اریحا را بر خود حمل میکرد: ۱۵۴ روز شکنجه، ۱۵۴ شب مقاومت. حالا، او نه یک زندانی که توفانی بود با دو خشاب و یک ارادهی آهنین.
ایستگاه «تیاسر» در مهِ سپیده، غافل از طلوع خشم او بود. نخستین تیرها چون صاعقه فرود آمدند. دو سرباز صهیونیستی نقش بر زمین شدند و شش تن دیگر زخمی— خون، فریاد، آشوب. محمد به درون پایگاه جهید، مثل شبحی که باد میراند. برج دیدهبانی را تسخیر کرد؛ از فراز آن، چشمانش شعلهورتر از آفتاب بود.
سربازان اشغالگر، چون موران به هم ریخته، به سویش تاختند. او اما— مثل صخرهای در قلب طوفان ایستاد. هر گلولهاش فریادی بود برای برادری که سال پیش در همین خاک جان باخته بود. نیروهای کمکی رسیدند، اما محمد دیگر به درون سنگر دشمن زده بود. نبرد، تنبهتن شد؛ نفسهای بریده، فشنگهای تهکشیده…
عملیات «دیوارهای آهنین» اسرائیل، آن روز در طوباس شکستی دیگر خورد. محمد، با رگباری از آتش، ثابت کرد که مقاومت، از یاد نخواهد رفت. حتی اگر یک تن باشی، حتی اگر سلاحَت تنها خاطرهی شهیدی باشد که پیش از تو رفت.
الجَغل زندهاست — نه در عکسهای زرد شدهی دیوارها، که در هر فشنگهایی که سربازان قدس، از لولههای تفنگهایشان به سوی اشغالگران میرانند. او اکنون در هر عملیات، پیشاپیش مبارزان میدود: فرماندهای بیتابوت، که پرچمش را بادهای طوباس بلند کردهاند…
پینوشت:
شهید محمد دراغمه برادر فرمانده گردان طوباس – گردانهای القدس، شهید احمد دراغمه “الجغل” است که یک سال پیش در جریان درگیری با نیروهای اشغالگر در طوباس به شهادت رسید.
تحلیلگران اشغالگر، بعدها نوشتند: «این حمله، یادآور سیل الاقصی بود.» اما حقیقت، سادهتر بود: مردانی مثل محمد، هرگز نمیمیرند. خونشان در خاک میدود، تا آزادی بروید.