فرشتهای در برفهای خون رنگ با قصهٔ سیلا و جنایت صهیونیستها + عکس
نویسنده: غلامعلی نسائی
نوزاد دختر فلسطینی «سیلا محمود الفصیح» همراه خانوادهاش در یک چادر در کمپ آوارگان المواصی در خان یونس – نزدیک به دریا – زندگی میکرد.
پایگاه خبری هوران – خندهٔ شیطانی اشغالگران بر فراز جسد یخزدهٔ سیلا، در جهانی که چشمانش را بر نسلکشی کودکان فلسطین بسته، سیلا، فرشتهای کوچک، در چادرهای یخزدهٔ مواصی جان داد. خون او بر دامان برف نشست، اما فریادش در گوش تاریخ طنینانداز شد. غزه زنده است، و هر قطره خون، شعلهای خواهد شد برای سوختن زنجیرهای اشغالگر صهیونیست…
بادهای خزان، زوزهکشان بر فراز چادرهای پارهی مواصی میچرخیدند، گویی خود آسمان نیز از ظلم صهیونیستهای خبیث به گریه آمده بود. سیلا، فرشتهای کوچک با چشمانی به وسعت دریای غزه، در میان پارچههای نمناک و بادهای تیغدار، تنها مانده بود. تن رنجورش، قربانی سرما و گرسنگیِ برنامهریزیشدهٔ رژیم کودککش صهیونیستی شد.
مادرش، با دستانی لرزان، جسد یخزدهٔ او را در آغوش فشرد. “سیلا… سیلا!” فریادش در بیابانِ محاصره گم شد، اما هیچ پاسخ نیامد، جز خندهٔ شیطانی دشمنی که بر فراز برجهای دیدهبانی، به تماشای مرگ کودکان فلسطینی نشسته بود. برفِ سفید، آرام بر گونههای بیجان سیلا نشست، گویی میخواست زخمهای او را بپوشاند، اما چه سود؟ خون کودکان غزه، بر دامان تاریخ، نقشِ جنایتِ صهیونیستها را حک کرده است.
سیلا، دومین قربانی در هفتهای سرد بود؛ قربانیِ سیاستِ محاصره و کشتار. او رفت، اما نامش، چون شعلهای در دلِ طوفان، برافروختهتر از همیشه خواهد سوخت. غزه زنده است، و انتقامِ هر قطره خون، از چنگالِ اشغالگران گرفته خواهد شد.
هوران، با قلمِ آتشینِ طلایهدارِ صدای مظلومان – روایتی از خونِ برفزدهٔ کودکان غزه تا فریادهای خاموشِ تاریخ را در خود جای داده است