حکایت غمگین شهادت کودکان فلسیطینی/ دلبندم برایت «بیسکویت» آوردم
صبح روز چهارشنبه ۲۷ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی، «فراس» کوچولو از پدرش درخواست بیسکویت کرد، عبدالله برای خوشحالی فراس از خانه بیرون رفت تا برای او خوراکی خوشمزه تهیه کند.
*فاطمه بنی یعغوب
گروه محور مقاومت – سنگینترین کفنها برای کوچکترینهای خانواده هستند، «عبدالله الغاف» با چشمانی اشک آلود کنار کفن کوچکی که بدن فرزندش را در خود جای داده است مینشیند، پای نازک او را ناز میکند و میبوسد، مشتی بیسکویت در دستش میگذارد و میگوید: عزیز دلبندم برایت «بیسکویت» آوردم، آنها را نزد خودت نگهدار. «عشق من» ببین! و با دست دیگرش عکسهای باقی مانده از کودک عزیزش را روی گوشی اش ورق میزند.
عکسها تنها خاطره دلبندش شده تا آرامشی پیدا کند.

به گزارش هوران – در جریان تجاوزات رژیم اشغالگر صهیونیستی به نوار غزه، پس از افزایش شدت بمباران و ایجاد کمربندهای آتش در مرکز شهر، زندگی دیگر ممکن نبود، خانهها بمباران و کوچهها ویران، مردم آواره و زیر آوار، آنها که زنده ماندهاند، ناچار به کوچ اجباری شدند.
عبدالله برای نجات اعضای خانواده خود تصمیم به نقل مکان گرفت و به شهر «خان یونس» رفت تا برای زندگی در کنار بستگان خود، خانواده «حمدان» که در نزدیکی هلال احمر در محله العمل زندگی میکردند، همسایه باشند.
صبح روز چهارشنبه ۲۷ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی، «فراس» کوچولو از پدرش درخواست بیسکویت کرد، عبدالله برای خوشحالی فراس از خانه بیرون رفت تا برای او خوراکی خوشمزه تهیه کند، لحظاتی نگذشت که جنگندههای رژیم اشغاگلر صهیونسیتی به خان یونس هجوم آوردند و بمبهای شیطانی خود را بر سر خانههای مردم بی گناه و بی دفاع خان یونس انداختند.
خانه ای که خانواده عبدالله با اقوامش زندگی میکنند، جایی که فراس و مادرش به همراه ۱۰ نفر دیگر از اقوامش در آن زندگی میکردند، بمباران شد، ساعتی بعد وقتی عبدالله به خانه برگشت، آسمان روی سرش خراب شد، بیسکویت توی دستش ماند، و اشکهایش فرو ریخت،
تمام خانواده زیر آوار مانده بودند، فراس و مادرش، خانواده حمدان و همسایهها، همه جا ویران شده بود.
رژیم غاصب صهیونیست، شادی و رویاهای او را ربود و امیدهای او را برای زندگی در امنیت از بین برد. زندگی آرام و معمول مردم فلسطین از ابتداییترین حقوق بشری است که رژیم اشغالگر صهیونیستی از آن چیزی نمی داند.