مجاهدتهای شهید حاجاکبر خردپیشه شیرازی
شبی که یاران از شانههای حاجاکبر به معراج رفتند
سردار شهید حاجاکبر خردپیشهشیرازی از فرماندهان دلاور دفاع مقدس بود که از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تمامقد مقابل ضدانقلاب و دشمنان ایستاد. آخرین مسئولیتهای این سردار شهید در جبهه، فرماندهی یگان دریایی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) و معاونت مهندسی این لشکر بود.
هوران - سردار شهید حاجاکبر خردپیشهشیرازی از فرماندهان دلاور دفاع مقدس بود که از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تمامقد مقابل ضدانقلاب و دشمنان ایستاد. آخرین مسئولیتهای این سردار شهید در جبهه، فرماندهی یگان دریایی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) و معاونت مهندسی این لشکر بود. شهید خردپیشه شیرازی در جریان عملیات کربلای ۴ در چهارم دیماه به شهادت رسید و مزد سالها تلاش و زحمتش در جبههها را گرفت.
در میان بچههای انقلابی به حاجاکبر معروف بود. کسانی که حاجاکبر را از نزدیک میشناختند از شجاعت و شیردلیاش سخن میگفتند. حاجاکبر پس از تشکیل سپاه پاسداران در تاریخ ۳۰/۸/۱۳۵۸ به عضویت سپاه خرمبید درآمد و پس از بازگشت به قم فرماندهی عملیات سپاه قم را بر عهده گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی خودش را به جبههها رساند و در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد. در آموزش و اعزام نیروهای تازهنفس به جبهههای حق علیه باطل، سهمی چشمگیر ایفا کرد و در هر اعزام، خود نیز به همراه نیروهای آموزشدیده، رهسپار خط مقدم میشد و در عملیاتهای مختلف حضور مییافت. عملیات آزادسازی خرمشهر با هدایت و فرماندهی گردان تبوک رشادتها و حماسههای فراوان آفرید و در همین عملیات به شدت مجروح شد. پس از فتح خرمشهر، مسئولیت آموزش نظامی پادگان ۲۱ حمزه را به عهده گرفت. طولی نکشید که با حکم «سردار شهید مهدی زینالدین»، فرماندهی یگان دریایی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) را به او سپردند و همزمان مسئولیت پادگان شهدای خیبر قم را نیز عهدهدار شد و به امر آموزش سربازان و بسیجیان پرداخت.
حاج اکبر فردی شجاع، متواضع و قدرتمند بود و سختترین و سنگینترین مسئولیتها را قبول میکرد. چهرهای خندان و روحی بلند داشت و همواره در راه خیر قدم برمیداشت. خود را سرپرست پسران و دختران یتیم و بیبضاعت میدانست و در حقشان خوبی و نیکی میکرد. تعداد زیادی دختر بیسرپرست و کم بضاعت را به خانه بخت فرستاد و پسران زیادی را در امر ازدواج یاری کرد.
علاقه زیادی به امام خمینی داشت و با جان و دل به رهبر انقلاب اقتدا میکرد. حضورش در جبههها برایش جانبازیهای زیادی را به همراه آورده بود ولی باز حاج اکبر هیچگاه خسته نمیشد و دست از جهاد نمیکشید. در عملیاتهای مختلف از ناحیه دست و پا، کتف و ران و بازوی چپ، مورد اصابت تیر و ترکش قرار گرفته بود، اما همچنان باروحیه و بانشاط بود. عملیات کربلای ۴، آخرین آوردگاه حاجاکبر در جبههها بود. به عنوان فرمانده مسئولیت سنگینی را روی شانههایش احساس میکرد و از سختیهای عملیات آگاه بود. عملیات شروع میشود و آمادگی دشمن کار را برای نیروها خیلی سخت میکند. شرایط برای غواصان و سایر نیروها خوب پیش نمیرود. حاجاکبر به یکی از همرزمانش میگوید: «من جنازه خیلیها را بردم عقب، اما نمیدانم کسی هست که جنازه مرا عقب ببرد.».
اما برای آنکه به سایر نیروها روحیه بدهد ادامه میدهد: «از بس که سنگینم. خوب کی میتواند ۱۵۰ کیلو بار را به دوش بکشد؟ آن هم در موقعیت جنگ و گریز!» او میخندد و نیروها حزنی آشکار را در صدا و نگاهش میبینند. آن شب آنهایی که شهید شدند از شانه حاجی به معراج رفتند.
حاج اکبر در جریان عملیات کربلای ۴ در چهارم دی ماه ۱۳۶۵ در حالی که معاونت مهندسی لشکر را به عهده داشت، عاشقانه به خیل شهدای کربلای شلمچه پیوست و پیکر مطهرش حدود یک ماه در منطقه در جزیره بوارین در کنار نهر خین باقی ماند. در نهایت با فتوحات رزمندگان در عملیات کربلای ۵، به پشت جبهه انتقال یافت و طی مراسمی با شکوه، در گلزار علی بن جعفر (ع) قم به خاک سپرده شد.
نظرات کاربران